کودکانی که باید از دوران خوش کودکیشان لذت برده و مانند همسالانشان و دوستان دیگر، به بازیهای کودکی و شادی پرداخته و راه و رسم زندگی و ارتباط متقابل را فقط و فقط در بازیها آموخته و با آن به تدریج آشنا شوند ناگهان از این مراحل گذر کرده و پا به خانهداری و همسرداری گذاشته و گاهاً در سن بسیار کم ۱۲ تا ۱۴ سالگی پدر و مادری را تجربه میکنند و کاخ آرزوهایشان یک شبه نابود گشته و بر سرشان آوار میشود. بسیاری از دختر و پسرهای جوان بودهاند که در سنین کمتر از ۱۴ سال به دلیل عدم تحمل بار سنگین زندگی و مشکلات آن رو به اعتیاد و یا خودکشی آورده و علاوه بر مشکلات روحی دچار مشکلات جسمی و جنسی نیز گشتهاند. پدیده کودک همسری به دلیل شیوع بسیار آن در ده سال اخیر یکی از آسیبهای اجتماعی و به عقیده بنده بزرگترین تهدید و چالش جدی پیش روی خانوادهها و فرزندان است و عواقب بسیار و بار سنگین اجتماعی بسیاری نیز برای جامعه داشته که غیر قابل جبران بوده است. ما در این مقاله در ابتدا به تعریف جامع کودک همسری و در واقع آشنایی کامل با آن پرداخته و سپس به عواقب و معضلاتی خواهیم پرداخت که رشد روز افزون این پدیده در زندگی فردی طرفین و در نهایت اجتماع میگذارد.
کودک همسری زخمی که کهنه نمیشودمتاسفانه ازدواج کودکان سنین ۱۰ تا ۱۵ ساله داستان امروز نیست بلکه واقعیت دردناکی بوده که همچون زخمی کهنه از دل زمان عبور کرده و در حال گسترش است. این پدیده با وجود اینکه هر روز قربانی میگیرد؛ همچون قاتل خاموشی بوده که عوارض بیشماری دارد.
پدیده کودک همسری و یا ازدواج کودکانه به ازدواج در کودکی و نوعی ازدواج رسمی و غیررسمی گفته میشود که در آن فرد قبل از رسیدن به سن ۱۸ سالگی (گذر از دوران کودکی) درگیر یک پیمان زناشویی ناعادلانه میشود. این در حالی است که هر دو جنس پسر و دختر در معرض این ازدواج قرار میگیرند و اما بیشترین ضربه و عارضه نصیب دختر شده و دختران بیشترین قربانیان این پدیده شوم هستند.
متاسفانه یکی از معضلات و تهدیدات کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه کودک همسری بوده است که در سطح بین المللی یکی از اَشکال ازدواج اجباری و مصداق بارز خشونت، تجاوز جنسی و نقص حقوق بشر است. زیرا دختر و پسر و در واقع کودکی که باید از حق طبیعی کودکی خود یعنی بازی و سرگرمی و کسب تجربه در قبال بازیهای کودکانه بهره برد به یکباره درگیر مسائلی میشود که مربوط به بزرگسالی بوده و هیچ ارتباطی با دوره کودکی نداشته است.
پیمان نامه جهانی حقوق کودک که مسئولان ایرانی نیز آن را در سال ۱۹۸۹ امضا نمودهاند و به ثبت جهانی رسیده است میگوید که هر فرد زیر ۱۸ سال کودک محسوب میشود و طبق این پیمان نامه حق ازدواج ندارد و باید دوران کودکیاش را به طور کامل سپری کند. اما متاسفانه مسئولان ایرانی با وجود قبول امضای چنین پیمان نامهای عمل به آن را زیر پا گذاشته و نقض نمودهاند و نهادهای اجتماعی نیز در قبال مبارزه با این معضل اجتماعی سکوت کرده و اقدام موثری انجام ندادهاند. آمارهای رسمی نشان میدهند که سالانه دهها هزار دختر و پسر زیر ۱۵ سال به اجبار و با اصرار خانوادهها تن به ازدواجهایی میدهند که در نهایت منجر به طلاق میشود. متاسفانه عدم تناسب و دوراهی بین زندگی سنتی و صنعتی در جوامع در حال توسعه، فقر، مشکلات اجتماعی، فشار اطرافیان، مشکلات مالی و سطح پایین فرهنگ و سواد خانوادهها در مناطق کمتر برخوردار و مناطق محروم یکی از بزرگترین چالشها و معضلات اجتماعی است که در صورت عدم رسیدگی و پیگیری مسئولان ذیربط به یک پدیده اجتماعی گسترده و آفت زندگی اجتماعی مبدل میشود.
عوارض و پیامدهای منفی ازدواج در سنین پایین
ازدواج کودکان در سنین ۱۹ تا ۱۵ سال تبعات منفی بیشماری دارد و حتی برخی از جامعه شناسان این عمل را زمینه آسیبهای اجتماعی وسیعتری همچون طلاق، خیانت، رشد آمار کودکان کار، زنان بیسرپرست، اعتیاد و روسپیگری میدانند. این گونه ازدواجها علاوه بر آسیبهای اجتماعی برای نظام سلامت کشور نیز تبعات سنگینی خواهد داشت یکی از این تبعات منفی در اینگونه ازدواجها عدم شکل گیری فیزیولوژی زنانه هنگام بارداری است که در بسیاری از موارد منجر به مرگ کودک و زن باردار میشود.
ازدواج زودهنگام حذف ناعادلانه یک دوره زندگی
حق طبیعی هر انسانی است که تمامی دورانهای زندگیاش را به طور کامل سپری کند یک دختری که در سنین ۹ تا ۱۵ سالگی مجبور به ازدواج میشود باید به ناچار سختیهای زندگی زناشویی را تحمل کرده و به دلیل ایفای نقش همسری کودکیهایش را حذف کند همین میشود عامل سرخوردگی، عدم استقلال، عدم اعتماد به نفس و راهی برای بروز سایر معضلات و مشکلات فردی و اجتماعی. حتی اگر یک چنین فردی در کنار بهترین مرد دنیا نیز زندگی کند به دلیل طبیعت ذاتی حذف یک دوره حیاتی زندگی یعنی دوره کودکی لذتی از زندگی نخواهد برد زیرا شیطنتهای دوران کودکی و نشاط و سرزندگی این دوره را درک نکرده و عملاً فردی بیروح، ناخشنود و ناراضی خواهد شد.
کودک بیوهگی عارضه مهم کودک همسری
فقر اقتصادی که در وقوع پدیده کودک همسری نقش اساسی دارد حتی اگر در سنین پایین منجر به طلاق هم نشود عامل کودک بیوهگی خواهد شد که آسیبهای بیشمار آن دامنگیر جامعه نیز خواهد شد. کودکان بیوه شده که اغلب به دلیل مشکلات مالی خانوادههایشان تن به ازدواج با یک مرد پر سن و سال میدهند پس از چند سال کوتاه از عمر زندگی زناشویی زمانی که مرد فوت میکند در عنفوان جوانی و زیبایی بیوه شده و به یک فرد بیسواد و بیمهارت تبدیل میشوند که عملاً در تامین معاش خود و احتمالاً فرزندان خود عاجز بوده پس ناچار به هر کار غیر شرعی دیگری تن میدهند تا بتواند شکم خود و فرزندانش را سیر نمایند. همین امر یک آسیب اجتماعی بزرگ محسوب میشود که متاسفانه در جامعه ما در حال گسترش بوده و به یک اپیدمی گسترده منجر شده است. پایین بودن سن ازدواج و پدیده کودک همسری منجر به طلاق عاطفی و روانی خواهد شد حتی اگر به طلاق رسمی نیز منجر نشود. در حالی که ازدواجهای در سنین بالاتر به دلیل پختگی دختر و پسر و تجربه و شکل گیری کامل جسمی و جنسی پایدارتر بوده است.
کودک همسری یا تجاوز خاموش
کودک همسری نوعی کودک آزاری علنی اجتماعی است که متاسفانه به دلیل الگو پذیری خانوادهها از یکدیگر و فقر فرهنگی و عدم اطلاعات کافی از عوارض و پیامدهای بسیار سنگین آن تبدیل به یک عارضه و آسیب اجتماعی وسیع گشته است. کودک همسری نوعی تضعیف حقوق کودکان بوده و به نوعی تجاوز خاموش است چون کودکی که هنوز دست چپ و راست خود را نشناخته وارد بازیهای بزرگسالانه شده و از دنیای کودکانه و شیرین خود جدا میشود. یک چنین کودک سرخوردهای که هنوز با هیچ یک از مسائل جنسی و زناشویی آشنا نیست به اجبار باید تن به خواستههای مرد داده و یک رابطه جنسی بدون آگاهی را شکل دهد.
روانشناسان حوزه ازدواج و خانواده هشت مرحله بلوغ فرد، جنسی، هیجانی، اجتماعی، فکری، عقلی، اقتصادی و معنوی را برای رسیدن به شرایط ایدهآل ازدواج لازم میدانند که عملاً یک فرد ۲۰ تا۳۰ساله حائز کسب و گذراندن این مراحل خواهد بود.
لزوم ایجاد طرح و قانون ازدواج به هنگام برای مقابله با پدیده کودک همسری
از آنجایی که به عقیده بسیاری از متخصصان امور خانواده و روانشناسان اجتماعی و فردی تجربههای دوران کودکی زیربنای شخصیت و رفتار اجتماعی کودکان در دوران بزرگسالی است، نباید از کنار این موضوع و مشکلات ایجاد شده به دلیل گستردگی پدیده کودک همسری به راحتی عبور کرده و آن را نادیده بگیریم. یک فرد در درون خانواده و محیط خانوادگی بوده است که ایثار، گذشت، خشم، کینه، مهربانی، محبت و احساسات متفاوت دیگر را تجربه کرده و میآموزد و در واقع شخصیت فردی و اجتماعی خود را در برخورد با سایر اعضای خانواده از جمله پدر، مادر، خواهر و برادر خود شکل میدهد و زندگی آینده و زناشویی نباید تبدیل شود به محلی برای کسب تجربه بلکه باید محلی برای به کار گیری این تجارب و آرامش جسمی و روحی او باشد. دخترانی که در سنین پایین تن به ازدواج اجباری با فردی میدهند که او نیز ممکن است کم سن و سال باشد عمدتاً تحصیل را رها کرده و خیلی زود نیز باردار میشوند یک چنین کودکی که باید خاطرات خوش دوران طفولیت را با کودکان دیگر و همسالاناش سپری کند؛ ناگهان وارد مرحله جدیدی از زندگی و گاه چند مرحله از زندگی یعنی خانهداری و فرزند داری شده وعملاً توان مقابله با مشکلات و معضلات این دوران را نداشته زیرا تجربهای کسب نکرده است بنابراین یکی از نیازهای اساسی فردی در زمینه ازدواج ایجاد قانونی همه گیر در مقابل پدیده کودک همسری بوده است؛ قانونی که اجازه ازدواج در سنین کودکی را تحت هیچ شرایطی ندهد که لزوم اجرای آن نیز رسیدگی به امور اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و افزایش سطح اطلاع رسانی خانوادهها است.
حق انتخاب: اولین موردی که در صورت ازدواج در سن پایین از کودکان سلب میشود حق انتخاب است زیرا در بسیاری از موارد این خانوادهها هستند که به دلیل فشار اقتصادی، کم کردن بار زندگی و فشارهای فرهنگی و فشار اجتماعی جامعهای که در آن زندگی میکنند و تبعیت از جامعه تن به ازدواج فرزندانشان میدهند و در زمینه همسر حق انتخاب را از فرزند خود سلب کرده و خود برای زندگی آینده او تصمیم میگیرند.
حق تحصیل: در یک چنین ازدواجهایی حق تحصیل کودک ضایع گشته و فرد آموزش ندیده بدون مهارتهای اجتماعی و فردی وارد عرصه اجتماعی و کار میشود زیرا بسیاری از دختران و پسران پس از ازدواج هیچ گاه فرصت تحصیل برایشان فراهم نمیشود.
حق بهداشت و سلامتی: آخرین موردی که در کودک همسری زیر سوال رفته و ضایع میگردد حق سلامتی و بهداشت است. با ازدواج زودهنگام این حق مورد تهدید قرار گرفته زیرا طبق آمار سازمان بهداشت جهانی بیشترین آمار مرگ و میر در بین مادران زیر ۱۸ سال رخ میدهد. حتی اگر مادری به سلامت از زایمان عبور کند دچار عوارض ممتد دیگری همچون کم خونیهای شدید، کمبود ذخایر کلسیم استخوانها پس از پنجاه سالگی، عدم آمادگی روحی مادری میشود همچنین مشکلات روحی، پرخاشگریهای مداوم، عوارضی همچون کم خونی، کمبود وزن نوزاد و مشکلات کروموزومی از سایر مشکلات بارداری در سنین پایین است.
منبع: consequences of child marriage