یک رواندرمانگر با تاکید بر اینکه بهتر است دو فرد در مسائل اصلی و کلی زندگی شبیه یکدیگر باشند و سپس ازدواج کنند، درباره ازدواج فردی مجرد با فردی که سابقه طلاق دارد، گفت: در تمام مسائل استثنائات وجود دارد و مهم آن است که افراد باید ثابت کنند این ازدواج را آگاهانه و عاقلانه انجام میدهند و به جز موضوع طلاق، طرف مقابل در سایر موضوعات و مسائل کلی زندگی تا اندازهای شبیه به همدیگر هستند.
محمد ابراهیم تکلو درباره اینکه آیا ازدواج فرد طلاق گرفته با فرد مجرد صحیح است؟، با اشاره به لزوم وجود شباهت در افراد برای ازدواج، اظهار کرد: فرد مجرد و فردی که طلاق گرفته است در یک موضوع اساسی زندگی یعنی "سابقه ازدواج قبلی" شبیه یکدیگر نیستند و این امر بسیار مهم است، اما با این حال در تمام موضوعات استثنائاتی وجود دارد و باید توجه داشت این ازدواج تا چه اندازه آگاهانه است.
این روانشناس با بیان اینکه رضایت خانوادهها برای چنین ازدواجی بسیار مهم است، ادامه داد: شاید این موضوع برای زن و مرد مسالهای نباشد و با آن مشکلی نداشته باشند اما ممکن است ازدواج دختر یا پسر طلاق گرفته با دختر یا پسر مجرد خوشایند خانوادهها نباشد.
وی معتقد است که بهتر است افراد برای ازدواج کسی را از جنس و مشابه خود پیدا کنند و اگر سابقه طلاق دارند بهتر است با فردی ازدواج کنند که او نیز سابقه زندگی مشترک را داشته است.
به گفته این روان درمانگر، زمانی ازدواج طبق اصول و قائده طبیعی خود انجام میشود که دو طرف این ازدواج یعنی زن و مرد در کلیات زندگی شبیه یکدیگر باشند و هر چقدر این شباهتها از جهات مختلف نظیر تحصیلات، نگاه مذهبی و ایدئولوژیک، جهان بینی، فرهنگ خانواده ها و... بیشتر باشد احتمال پایداری رابطه و ازدواج نیز بیشتر خواهد بود.
تکلو در پاسخ به این سوال که آیا میتوان گفت احتمال شکست ازدواج فرد طلاق گرفته با فرد مجرد بیشتر از سایر ازدواجها است؟، به طور کلی علت شکست در ازدواج را به متغیرهای متعددی معطوف دانست و تصریح کرد: شکست در ازدواج به متغیرهای متعددی نظیر اینکه تا چه اندازه دو نفر به بلوغ روانی، اجتماعی، احساسی و عاطفی رسیدهاند بستگی دارد. شاید این دو نفر با هم مشکلی نداشته باشند اما وقتی وارد رابطه شوند اطرافیان و خانوادهها برایشان حاشیههای زیادی ایجاد کنند. دخالت خانوادهها و شنیدن حرفهایی از طرفین مبنی بر اینکه "نباید با این فرد ازدواج میکردی"، باعث میشود طرف مقابل تصور کند این ازدواج باعث شده به اصطلاح "کلاه بزرگی به سرش برود". با این حال در ازدواجی که دختر و پسر هر دو طلاق گرفته باشند این نگاهها کمرنگ تر است.
این روانشناس همچنین این را هم گفت که اگر طرفین از پختگی روانی برخوردار باشند توان مدیریت حاشیههای چنین ازدواجی را بیشتر خواهند داشت.
به گفته این رواندرمانگر، از جمله مسائل مهم و قابل توجه در ازدواج با فردی که سابقه زندگی مشترک را داشته آن است که این فرد تا چه اندازه توانسته رابطه قبلی خود را به اصطلاح "هضم" کند تا آسیبهای رابطه قبلی را وارد رابطه جدید نکند.
وی مقایسه رابطه قبلی با رابطه جدید و اعمال حساسیتهای رابطه قبلی در رابطه جدید را از جمله چالشهای ازدواج با فردی عنوان کرد که نتوانسته با طلاق خود کنار آید و تاکید کرد: باید توجه کرد چقدر رابطه قبلی و ازدواج قبلی برای فرد تمام شده است؟، آیا توانسته با طلاق خود کنار آید یا همچنان در صحبتهایش از ازدواج قبلی سخن میگوید؟. گرچه خیلی نباید وارد جزئیات رابطه قبلی شد و درباره آن از فرد سوال کرد اما حتما باید فرد مجرد از طرف مقابل که سابقه طلاق دارد درباره علت طلاق و دلیلی که برای ازدواج مجدد دارد سوال کند تا نگرش فرد مشخص شود. گاهی افراد نسبت به ازدواج قبلی و همسر قبلی خود سوءگیرانه و جهت گیرانه صحبت میکنند و علت را به شکاک بودن و خیانت همسر قبلی نسبت میدهند. در چنین شرایطی حتی میتوان با همسر قبلی طرف مقابل با دقت نظر صحبت کرد تا متوجه شد علت طلاق چه بوده است.
این روانشناس در عین حال معتقد است که پرسش درباره جزئیات رابطه قبلی باعث ایجاد وسواس فکری، شکاکیت و بددلی نسبت به طرف مقابل شده و چون این احساسات در ذهن ماندگار میشوند نباید درباره جزئیات ازدواج قبلی از طرف مقابل سوال کرد.
این رواندرمانگر همچنین یادآور شد که برای ازدواج مجدد در حالت عادی که فرد از سلامت روان نسبی برخوردار بوده و آگاهی کافی دارد، حداقل باید شش ماه از اتمام ازدواج قبلی گذشته باشد.
تکلو در پایان سخنان خود درباره اختلاف نظرهایی که ممکن است در خلال ازدواج فردی دارای سابقه طلاق با فرد مجرد رخ دهد، خاطر نشان کرد: به دلیل آنکه فرد مجرد تجربه ازدواج ندارد اما طرف مقابل این تجربه را دارد، ممکن است از نظر فکری فاصله و اختلاف نظر بین آنها ایجاد شود. درواقع چنین ازدواجی به اصطلاح نیازمند نگاه شش دُنگ است و صرف دوست داشتن یکدیگر برای ازدواج کفایت نمیکند.