انتقال رفتار یا طرحواره چیست؟
بسیارى از ما باورهاى‌مان را به شکل ناخودآگاه از خانواده‌مان کسب مى‌کنیم و انتخاب‌هاى مهم در زندگى‌مان توسط این باورها شکل مى‌گیرد. ما هرگز از خود سؤال نمى‌کنیم: «آیا این باور به من توان مى‌دهد یا نه؟»...

انتقال رفتار یا طرحواره چیست؟
بسیارى از ما باورهاى‌مان را به شکل ناخودآگاه از خانواده‌مان کسب مى‌کنیم و انتخاب‌هاى مهم در زندگى‌مان توسط این باورها شکل مى‌گیرد.

ما هرگز از خود سؤال نمى‌کنیم: «آیا این باور به من توان مى‌دهد یا نه؟» خیلى وقتها ما فقط در حال دنبال کردن جاى پاى افراد خانواده‌مان هستیم.

اگر این رفتارها موجب شادى در ما شوند اشکالى ندارد، اما واقعیت اینگونه نیست. درد و رنج به ما منتقل مى‌شود.احساس گناه به ما منتقل مى‌شود،شرم به ما منتقل مى‌شود،

طرحواره را می‌ توان یک الگوی تکرار شونده از احساسات، تمایلات، نگرش ‌ها و رفتار ها تعریف کرد. طرحواره که از آن با عنوان تله‌ ذهنی هم یاد می شود به نوعی کنترل‌ رفتار ما را در دست می گیرد و اغلب در کودکی ما ریشه دارد.

طرحواره‌ها در لحظات تصمیم‌گیری ممکن است مانند یک میانبر ما را از مسیر سخت‌تر و طولانی‌تر جدا کرده و از طریق یک مسیر کوتاه به تصمیم نهایی برسانند؛ در حالی که مشخص نیست این تصمیم تا چه اندازه صحیح است. طرحواره‌ها ممکن است تا حدی مشکل ساز شوند که باعث برهم‌ریختن روال زندگی ما و اطرافیانمان شود.

آیا مشکلات‌تان به خودتان مربوط مى‌شود یا از نسل قبلى به شما ارث رسیده است؟
مادربزرگم به نگرانى مزمن مبتلاست. باور اصلى او این است که«اتفاقى ناگوار رخ خواهد داد.»
مادرم هرگز اهل نگرانى نیست، اما نگرانى مادربزرگم به من منتقل شده است.خیلى وقتها من همان فکرهاى او را در سر مى‌پرورانم.

ما نگرانى‌هایى یکسان درباره امنیت پسرم داریم. همانطورکه کاملا روشن است، سالها طول کشید تا متوجه شوم این ویژگى مادربزرگم به من منتقل شده است. او نیز این ویژگى را از پدرش دریافت کرده بود. حالا هنگامى که احساس مى‌کنم نگرانى سراغم آمده، اندکى توقف مى‌کنم و از خودم مى‌پرسم آیا واقعآ نگران هستم یا در حال رفتار کردن براساس باورهاى درونى‌ام هستم؟

به محض اینکه متوجه مى‌شوم جایى براى نگرانى وجود ندارد و فقط در الگوى خانوادگى‌ام گیر افتاده‌ام، مى‌توانم سراغ واقعیت بروم. هر بار که این حلقه‌ واکنش خودکار را در خودم مى‌شکنم، آگاهى‌ام را ارتقا مى‌دهم سپس خودم را از گذشته رها مى‌سازم.

بر اساس نظریه یانگ، طرحواره یا انتقال رفتار غالباً نشات گرفته از ناکامی و تجارب تلخ و ناگوار افراد در برآورده نشدن نیازهای خود، به ویژه در سنین کودکی می باشد.
طرحواره در روانشناسی به چه معناست؟
طرحواره یا تله ذهنی به چارچوب‌هایی گفته می‌شود که عمدتا بر اساس تجربیات ما در دوران کودکی یا رفتار والدین با ما شکل گرفته و به نوعی رفتار و عقاید ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد. مشکل کار آنجاست که معمولا این طرحواره‌ها ما را از تصمیم‌گیری و انتخاب صحیح بازمی‌دارند و باعث می‌شوند که تنها اطلاعاتی را که مطابق این چارچوب‌هاست حفظ کنیم و در تصمیم‌گیری‌های
طرحواره ها باورهای عمیق ناخودآگاهی هستند که به هیجان ها و رفتارهای ما شکل می دهند و گاهی آنها را به وجود می آورند و در طول دوران رشد از کودکی در اثر آموخته‌ها و همکاری ساختار ژنتیکی فرد ایجاد می شوند.
خود لحاظ کنیم.

تاریخچه طرحواره
بارتلت نخستین روانشناسی بود که مفهومی مشابه طرحواره را بیان کرد. او معتقد بود که درک ما از جهان به کمک شبکه‌ای از ساختارهای ذهنی شکل می‌گیرد. بعد از او ژان پیاژه اصطلاح طرحواره را به علم روانشناسی معرفی کرد. بنابر نظر او، طرحواره، دانش (به معنی هرگونه اطلاعات جدید) و فرآیند کسب آن را در برمی‌گیرد. با هر تجربه‌ی جدیدی طرحواره‌های قدیمی توسعه یافته یا اصلاح می‌شوند.
طرحواره‌ها مفید هستند چرا که به ما کمک می کنند تا بتوانیم با سرعت اطلاعات گسترده ای را در محیط زندگی مان تفسیر کنیم. این چارچوب های ذهنی باعث می شود تا اطلاعات اضافه را حذف نموده و فقط روی مواردی که عقاید و باورهای قبلی ما را تایید می کنند تمرکز نماییم. طرحواره ها باعث می شوند که ما بر اساس کلیشه های مشخصی رفتار نموده و اطلاعات جدید در مورد جهان را بر اساس آن تنظیم و دسته بندی نماییم.

طرحواره درمانی
طرحواره درمانی برای افرادی که درگیر تله ذهنی ناسازگار هستند انجام می‌شود تا از آسیب دیدن احتمالی فرد و اطرافیان او جلوگیری شود.

طرحواره‌ درمانی، توسط جفری یانگ ابداع شده‌است
طرحواره درمانی نوعی درمان شناختی است که با استفاده از نظریه روانکاوی، رفتار درمانی، درمان شناختی، نظریه گشتالت و نظریه روابط موضوعی تلاش می‌کند تا طرحواره‌ها از بین بروند و به‌طور ویژه برای درمان اختلالات شخصیتی استفاده می‌شود.

جفری یانگ طرحواره‌های سازگار اولیه را الگوها یا ریشه‌های وسیع و فراگیری تعریف می‌کند که بر اساس خاطرات، احساسات و افکار فرد در مورد خودش و ارتباطش با دیگران ساخته شده‌اند. به نظر می‌رسد که طرحواره‌ها در طول کودکی یا حتی بزرگسالی رشد می‌کنند و از آن جایی که به یک رفتار دفاعی منجر می‌شوند، ناکارآمد هستند.
مهم‌ترین طرحواره‌های ناسازگار
یانگ و همکارانش تاکنون 18 طرحواره را معرفی کرده‌اند که عبارتند از طرحواره‌های:
۱-رهاشدگی/ بی ثباتی
۲-بی اعتمادی/ بدرفتاری
۳-محرومیت هیجانی
۴-نقص/ شرم
۵-انزوای اجتماعی
۶-دلبستگی /بی کفایتی
۷-آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری
۸-خود تحول نیافته / گرفتار
۹-شکست
۱۰-استحقاق/ بزرگ منشی
۱۱-خویشتن داری و خود انضباطی ناکامی
۱۲-اطاعت
۱۳-ایثار
۱۴-پذیرش جویی/ جلب توجه‌
۱۵-منفی گرایی، بدبینی
۱۶-بازداری هیجانی
۱۷-معیارهای سرسختانه / عیب جویی افراطی
۱۸-تنبیه


هر کدام از ما ممکن است یک یا چندتا از این طرحواره ها را در خود داشته باشیم که باعث بوجود آمدن اضطراب حاکم بر ما می‌شود.
شدت طرحواره‌ها به مراتب مهم‌تر از تعداد آنهاست. ممکن است فردی تمامی ۱۸ طرحواره را به شکل خفیف در خود داشته باشد ولی زندگی کاملاً عادی داشته باشد اما وجودی یک طرحواره شدید می‌تواند آسیب‌های جدی به زندگی، شغل و روابط فرد و سلامتی او وارد کند.