هر فردی برای خرید یک لباس ساده فکر میکند، ابعاد مختلف این خرید را میسنجد، در مواردی حتماً از خیاط و یا طراح لباس مشورت میگیرد. برای خرید یک لباس ساده که یکی از سادهترین و تکراریترین اعمال روزانه است اینگونه سبک و سنگین میکنیم، حال برای امر مهمی مانند ازدواج باید چگونه عمل کرد؟
قطعاً لازم است برای تصمیمگیری در زمینه ازدواج که به آینده و یک عمر زندگی برمیگردد با متخصصان در این زمینه مشورت کرد، پیش از تصمیمگیری درباره این جریان به تناسبها فکر کرد، ابعاد مختلف شخصیتی و خانوادگی خود را شناخت و براساس آن تصمیم گرفت. بنابراین برای چنین تصمیمگیری ابتدای امر باید به یک بلوغ رسید، خبرگزاری ایکنا طی سلسله گزارشهایی درصدد است راهکارهای درست ازدواج را از منظر روانشناسی بررسی کند، شاید آگاهسازی در این حوزه سهم بسیاری از مشکلات و یا طلاقهای احتمالی آینده را مرتفع کند.
لیلا علیخانی، روانشناس خانواده در همدان، در گفتوگو با ایکنا از همدان، اظهار کرد: لازم است هر فرد پیش از ازدواج به روانشناس مراجعه کند و از ابزارهای روانسنج همچون تست شخصیت نئو برای او استفاده شود. همانگونه که آزمایش کل برای چکاپ بدن ضروری است و یا آزمایش عدم اعتیاد و آزمایش خون برای زوجین ضروری است، روانسنجی افراد نیز امری ضروری است تا اگر اختلالی در این زمینه وجود داشت ابتدا افراد به درمان این اختلال اهتمام کنند و پس از تکمیل دوره درمان به امر ازدواج فکر کنند.
پس از مراجعه افراد به روانشناس، پیش از تصمیم قطعی برای ازدواج، اولین سؤالی که یک متخصص روانشناسی از این دو فرد میپرسد این است که آیا هم کفو بودن و تناسب را بین خود احساس میکنید؟ و هدف شما از ازدواج کردن چیست؟ برخی در پاسخ به این سؤال میگویند هدف ما بقای نسل است، برخی میگویند برای اینکه تکمیل شویم و رشد کنیم، تصمیم به ازدواج گرفتهایم، برخی به علت فرار از خانه، برخی به دنبال فرار از تحکم خانواده هستند، برخی نیز برای جبران شکست عاطفی که خوردهاند اقدام به ازدواج میکنند و پاسخهای مختلفی دریافت میکنیم.
علیخانی با تأکید بر اینکه در مشاوره اغلب روانشناسان سعی میکنند با یک سؤال اولیه روان افراد را تا حدودی بسنجند، افزود: بدترین نوع این جوابها در هدف از ازدواج، جبران شکست عاطفی است، افرادی که برای جبران شکستی که قبلاً داشتهاند اقدام به ازدواج میکنند در حقیقت بدترین و خطرناکترین شیوه برای ازدواج را انتخاب کردهاند که تبعات بسیار سنگینی دارد. این افراد ابتدا باید درمان شوند و پس از اینکه اختلال آنها کاملاً برطرف شد، سپس به ازدواج فکر کنند. در حقیقت دلیل و هدف ازدواج باید منطقی و درست باشد.
این روانشناس خانواده با تأکید بر اینکه باید برای ازدواج به بلوغ در زمینههای مختلف رسید، افزود: هر کسی نمیتواند به ازدواج فکر کند، اگر افراد به بلوغ ازدواج نرسیده باشند قطعاً زندگی آنها پر از جنگ، دعوا، تنش و مشاجره خواهد بود. بلوغ ازدواج به مفهوم آگاهی و رشدیافتگی از موقعیتی است که میخواهیم وارد آن شویم، بلوغ ازدواج شامل بلوغ جسمی و فیزیکی، بلوغ جنسی، بلوغ عاطفی، بلوغ هیجانی، بلوغ اجتماعی و بلوغ اقتصادی است.
علیخانی تأکید کرد: اولین بلوغ لازم برای افراد رسیدن به بلوغ جسمی است، افرادی که از نظر جسمی به رشدیافتگی نرسیده باشند امکان ازدواج نخواهند داشت. بهعنوان نمونه یک دختر 9 ساله و یا یک پسر 10 ساله هنوز به رشد فیزیکی لازم برای ازدواج نرسیده است. بلوغ جنسی مهمترین نوع بلوغ در افراد است، افرادی که قصد ازدواج با یکدیگر دارند علاوه بر اینکه اندامهای جنسی آنها باید رشد کافی و لازم را داشته باشد، گرم بودن و یا سردمزاجی آنها در مشاورههای ازدواج باید بررسی شود و مهمتر اینکه نباید دچار اختلالات جنسی باشند که در این صورت ابتدا باید درمان و سپس برای ازدواج اقدام کنند.
در مواردی از مشاورههای طلاق داشتهایم که خانواده یک آقا که دچار اختلالات در این زمینه بوده است برای رها شدن پسرشان از این موضوع اقدام به ازدواج برایش میکنند که در نهایت به طلاق منجر شد. لذا اطلاعات جنسی افراد باید بالا باشد، متأسفانه کژکاریهای جنسی آمار بالایی را نشان میدهد و به عبارتی میتوان گفت در بررسیهایی که در استان داشتهایم از بین مراجعهکنندگان برای طلاق، نداشتن بلوغ جنسی مهمترین عامل طلاقها است. اگر این مشکل پیش از ازدواج بررسی شود، متخصص روانشناسی به افراد کمک خواهد کرد که در صورتی که فرد به وضعیت نرمال رسید اجازه ازدواج دارد.
این روانشناس خانواده درباره بلوغ عاطفی گفت: شدت و حدت اهمیت بلوغ عاطفی از بلوغ جنسی بالاتر است، اگر افراد به بلوغ عاطفی نرسیده باشند نمیتوانند احساسات خود را به طرف مقابل ابراز کنند. در بلوغ عاطفی باید فرد بتواند عواطف مثبت و منفی را بروز دهد. بهعنوان نمونه آقا تصور میکند چون کار میکند و وضعیت اقتصادی را در شرایط خوبی نگه میدارد دیگر نیازی به ابراز احساسات به خانم وجود ندارد، درحالی که بانو نیاز به مهرورزی دارد.
وی تأکید کرد: بخش کمی از این بلوغ عاطفی ژنتیکی است بهعنوان نمونه برخی افراد بسیار گرم و صمیمی هستند اما برخی سرد و دیرجوش هستند. بخش مهمی از بلوغ عاطفی اکتسابی و محیطی است. لازم است افراد از منظر تربیتی مهارت عاطفی را یادبگیرند. بهعنوان نمونه فردی که پدرش فقط عید به عید او را در آغوش میگیرد نمیتواند به طرف مقابل ابراز محبت کند. به عبارتی ابراز نکردن احساسات و بازداری هیجانات مثبت و منفی باعث خلأ در بلوغ عاطفی میشود.
علیخانی گفت: در این راستا ضرورت آموزش مهارتها بسیار بالاست، لازم است افراد با مراجعه به روانشناس دورههای مهارتآموزی را طی کنند یکی از چالشها در این زمینه عدم توانایی افراد در پرداخت هزینه دورههای آموزش مهارتهای زندگی است، لازم است دولت تمهیداتی را برای تعلق گرفتن بیمه به رجوع به روانشناس در نظر بگیرد بیمهها را موظف به قبول هزینههای این دورهها کنند.
در بلوغ هیجانی افرادی که قصد ازدواج دارند باید هیجانات مثبت و منفی خود را همچون غم، ترس، خشم، اضطراب و... را بشناسند و بتوانند آنها را کنترل کنند. بهعنوان نمونه در کنترل هیجانات برخی افراد ممکن است بخواهند برای کنترل اضطراب خود دارو مصرف کنند.
کسی که بلوغ اجتماعی دارد میداند که چگونه باید ارتباط مؤثری در خانواده، محل کار، فامیل و حتی در برابر همسر خود داشته و چگونه فن بیان داشته باشد. یکی از چرخهای حرکت زوجین به سمت زندگی خوب رسیدن به بلوغ اقتصادی است. این بلوغ از اهمیت بالایی برخوردار است اینکه فرد بلد باشد چگونه در زمینههای اقتصادی تلاش کند، استعدادهای خود را بشناسد، علایق خود را بسنجد و درآمدزایی و سرمایهگذاری کند.
پس از اینکه افراد در بلوغهای مختلف سنجیده شدند مشاوره به حل مسائل میپردازد، درصورتی که مشکلی در زمینه بلوغهای یاد شده داشته باشند ابتدا باید مشکل آنها حل و سپس وارد مراحل بعدی شوند و به ازدواج فکر کنند. بلوغ جنسی مهمترین عامل مشکلات زوجین است که اکنون به مرحله طلاق رسیدهاند پس از آن نیز عدم بلوغ عاطفی و سپس بلوغ اجتماعی در بین مراجعهکنندگان مشکل اساسی است.
یادآور میشود، آنچه که در رسیدن افراد به بلوغهای مختلف اهمیت دارد، آگاهسازی و نقش مؤثر والدین در این راستا است، برای تربیت درست و مناسب کودکان ما نیازمند والدین کافی هستیم، نه والدین کامل. لازم نیست حتماً والدین کامل باشند که هیچگاه اینگونه نخواهد بود، فرزندان نیازمند والدینی هستند که همیشه در دسترس باشند، والدینی که بتوانند احساسات خود را بروز دهند و اطلاعات لازم را درباره رشد و پرورش کودکان داشته باشند. ارتقای اطلاعات والدین امری مهم در رسیدن کودکان به بلوغهای مختلف است که نباید آن را نادیده گرفت.
قطعاً لازم است برای تصمیمگیری در زمینه ازدواج که به آینده و یک عمر زندگی برمیگردد با متخصصان در این زمینه مشورت کرد، پیش از تصمیمگیری درباره این جریان به تناسبها فکر کرد، ابعاد مختلف شخصیتی و خانوادگی خود را شناخت و براساس آن تصمیم گرفت. بنابراین برای چنین تصمیمگیری ابتدای امر باید به یک بلوغ رسید، خبرگزاری ایکنا طی سلسله گزارشهایی درصدد است راهکارهای درست ازدواج را از منظر روانشناسی بررسی کند، شاید آگاهسازی در این حوزه سهم بسیاری از مشکلات و یا طلاقهای احتمالی آینده را مرتفع کند.
لیلا علیخانی، روانشناس خانواده در همدان، در گفتوگو با ایکنا از همدان، اظهار کرد: لازم است هر فرد پیش از ازدواج به روانشناس مراجعه کند و از ابزارهای روانسنج همچون تست شخصیت نئو برای او استفاده شود. همانگونه که آزمایش کل برای چکاپ بدن ضروری است و یا آزمایش عدم اعتیاد و آزمایش خون برای زوجین ضروری است، روانسنجی افراد نیز امری ضروری است تا اگر اختلالی در این زمینه وجود داشت ابتدا افراد به درمان این اختلال اهتمام کنند و پس از تکمیل دوره درمان به امر ازدواج فکر کنند.
پس از مراجعه افراد به روانشناس، پیش از تصمیم قطعی برای ازدواج، اولین سؤالی که یک متخصص روانشناسی از این دو فرد میپرسد این است که آیا هم کفو بودن و تناسب را بین خود احساس میکنید؟ و هدف شما از ازدواج کردن چیست؟ برخی در پاسخ به این سؤال میگویند هدف ما بقای نسل است، برخی میگویند برای اینکه تکمیل شویم و رشد کنیم، تصمیم به ازدواج گرفتهایم، برخی به علت فرار از خانه، برخی به دنبال فرار از تحکم خانواده هستند، برخی نیز برای جبران شکست عاطفی که خوردهاند اقدام به ازدواج میکنند و پاسخهای مختلفی دریافت میکنیم.
علیخانی با تأکید بر اینکه در مشاوره اغلب روانشناسان سعی میکنند با یک سؤال اولیه روان افراد را تا حدودی بسنجند، افزود: بدترین نوع این جوابها در هدف از ازدواج، جبران شکست عاطفی است، افرادی که برای جبران شکستی که قبلاً داشتهاند اقدام به ازدواج میکنند در حقیقت بدترین و خطرناکترین شیوه برای ازدواج را انتخاب کردهاند که تبعات بسیار سنگینی دارد. این افراد ابتدا باید درمان شوند و پس از اینکه اختلال آنها کاملاً برطرف شد، سپس به ازدواج فکر کنند. در حقیقت دلیل و هدف ازدواج باید منطقی و درست باشد.
این روانشناس خانواده با تأکید بر اینکه باید برای ازدواج به بلوغ در زمینههای مختلف رسید، افزود: هر کسی نمیتواند به ازدواج فکر کند، اگر افراد به بلوغ ازدواج نرسیده باشند قطعاً زندگی آنها پر از جنگ، دعوا، تنش و مشاجره خواهد بود. بلوغ ازدواج به مفهوم آگاهی و رشدیافتگی از موقعیتی است که میخواهیم وارد آن شویم، بلوغ ازدواج شامل بلوغ جسمی و فیزیکی، بلوغ جنسی، بلوغ عاطفی، بلوغ هیجانی، بلوغ اجتماعی و بلوغ اقتصادی است.
علیخانی تأکید کرد: اولین بلوغ لازم برای افراد رسیدن به بلوغ جسمی است، افرادی که از نظر جسمی به رشدیافتگی نرسیده باشند امکان ازدواج نخواهند داشت. بهعنوان نمونه یک دختر 9 ساله و یا یک پسر 10 ساله هنوز به رشد فیزیکی لازم برای ازدواج نرسیده است. بلوغ جنسی مهمترین نوع بلوغ در افراد است، افرادی که قصد ازدواج با یکدیگر دارند علاوه بر اینکه اندامهای جنسی آنها باید رشد کافی و لازم را داشته باشد، گرم بودن و یا سردمزاجی آنها در مشاورههای ازدواج باید بررسی شود و مهمتر اینکه نباید دچار اختلالات جنسی باشند که در این صورت ابتدا باید درمان و سپس برای ازدواج اقدام کنند.
در مواردی از مشاورههای طلاق داشتهایم که خانواده یک آقا که دچار اختلالات در این زمینه بوده است برای رها شدن پسرشان از این موضوع اقدام به ازدواج برایش میکنند که در نهایت به طلاق منجر شد. لذا اطلاعات جنسی افراد باید بالا باشد، متأسفانه کژکاریهای جنسی آمار بالایی را نشان میدهد و به عبارتی میتوان گفت در بررسیهایی که در استان داشتهایم از بین مراجعهکنندگان برای طلاق، نداشتن بلوغ جنسی مهمترین عامل طلاقها است. اگر این مشکل پیش از ازدواج بررسی شود، متخصص روانشناسی به افراد کمک خواهد کرد که در صورتی که فرد به وضعیت نرمال رسید اجازه ازدواج دارد.
این روانشناس خانواده درباره بلوغ عاطفی گفت: شدت و حدت اهمیت بلوغ عاطفی از بلوغ جنسی بالاتر است، اگر افراد به بلوغ عاطفی نرسیده باشند نمیتوانند احساسات خود را به طرف مقابل ابراز کنند. در بلوغ عاطفی باید فرد بتواند عواطف مثبت و منفی را بروز دهد. بهعنوان نمونه آقا تصور میکند چون کار میکند و وضعیت اقتصادی را در شرایط خوبی نگه میدارد دیگر نیازی به ابراز احساسات به خانم وجود ندارد، درحالی که بانو نیاز به مهرورزی دارد.
وی تأکید کرد: بخش کمی از این بلوغ عاطفی ژنتیکی است بهعنوان نمونه برخی افراد بسیار گرم و صمیمی هستند اما برخی سرد و دیرجوش هستند. بخش مهمی از بلوغ عاطفی اکتسابی و محیطی است. لازم است افراد از منظر تربیتی مهارت عاطفی را یادبگیرند. بهعنوان نمونه فردی که پدرش فقط عید به عید او را در آغوش میگیرد نمیتواند به طرف مقابل ابراز محبت کند. به عبارتی ابراز نکردن احساسات و بازداری هیجانات مثبت و منفی باعث خلأ در بلوغ عاطفی میشود.
علیخانی گفت: در این راستا ضرورت آموزش مهارتها بسیار بالاست، لازم است افراد با مراجعه به روانشناس دورههای مهارتآموزی را طی کنند یکی از چالشها در این زمینه عدم توانایی افراد در پرداخت هزینه دورههای آموزش مهارتهای زندگی است، لازم است دولت تمهیداتی را برای تعلق گرفتن بیمه به رجوع به روانشناس در نظر بگیرد بیمهها را موظف به قبول هزینههای این دورهها کنند.
در بلوغ هیجانی افرادی که قصد ازدواج دارند باید هیجانات مثبت و منفی خود را همچون غم، ترس، خشم، اضطراب و... را بشناسند و بتوانند آنها را کنترل کنند. بهعنوان نمونه در کنترل هیجانات برخی افراد ممکن است بخواهند برای کنترل اضطراب خود دارو مصرف کنند.
کسی که بلوغ اجتماعی دارد میداند که چگونه باید ارتباط مؤثری در خانواده، محل کار، فامیل و حتی در برابر همسر خود داشته و چگونه فن بیان داشته باشد. یکی از چرخهای حرکت زوجین به سمت زندگی خوب رسیدن به بلوغ اقتصادی است. این بلوغ از اهمیت بالایی برخوردار است اینکه فرد بلد باشد چگونه در زمینههای اقتصادی تلاش کند، استعدادهای خود را بشناسد، علایق خود را بسنجد و درآمدزایی و سرمایهگذاری کند.
پس از اینکه افراد در بلوغهای مختلف سنجیده شدند مشاوره به حل مسائل میپردازد، درصورتی که مشکلی در زمینه بلوغهای یاد شده داشته باشند ابتدا باید مشکل آنها حل و سپس وارد مراحل بعدی شوند و به ازدواج فکر کنند. بلوغ جنسی مهمترین عامل مشکلات زوجین است که اکنون به مرحله طلاق رسیدهاند پس از آن نیز عدم بلوغ عاطفی و سپس بلوغ اجتماعی در بین مراجعهکنندگان مشکل اساسی است.
یادآور میشود، آنچه که در رسیدن افراد به بلوغهای مختلف اهمیت دارد، آگاهسازی و نقش مؤثر والدین در این راستا است، برای تربیت درست و مناسب کودکان ما نیازمند والدین کافی هستیم، نه والدین کامل. لازم نیست حتماً والدین کامل باشند که هیچگاه اینگونه نخواهد بود، فرزندان نیازمند والدینی هستند که همیشه در دسترس باشند، والدینی که بتوانند احساسات خود را بروز دهند و اطلاعات لازم را درباره رشد و پرورش کودکان داشته باشند. ارتقای اطلاعات والدین امری مهم در رسیدن کودکان به بلوغهای مختلف است که نباید آن را نادیده گرفت.