یکی از چالش های مهم در موضوع خود فریبی پارادوکس معروف آدلر است که تحت عنوان پارادوکس ایستا از آن یاد میشود بدی قرار که :
هر گاه یک شخص (A) شخصی دیگر (B) را فریب میدهد تا باور نماید که گزاره (P) حقیقت است، در حالیکه خود شخص (A) حقیقتاً باور دارد که گزاره (P) غلط است، با این حال شخصی دیگر (B) را وادار میکند تا باور کند که (P) حقیقت دارد؛ بنابراین، در صورتیکه یک فرد (A) فرد دیگر (A) (یعنی خودش) را فریب میدهد تا باور کند که (P) حقیقت است، این فرد میداند یا حقیقتاً باور دارد که (P) غلط است، اما با این حال خود را وادار مینماید تا باور کند که (P) حقیقت است. در این حالت، این فرد (A) باید همزمان هم باور داشته باشد که (P) کاذب است و هم باور داشته باشد که (P) صادق است. اما چنین چیزی چگونه ممکن است .
این پارادوکس و مضامینی مشابه یاد آور میگردد چگونه یک فرد میتواند دو عقیده متناقض داشته باشد نکته جالب این است که چون فریب وجود دارد، یک فرایند قوی نیز برای تشخیص اینکه چه زمانی فریبکاری رخ میدهد وجود دارد. در نتیجه، رفتار خود فریبی تکامل مییابد تا بتوان علائم فریبکاری را بهگونهای بهتر از دیگران پنهان کرد.
اما نشانه های خودفریبی چیست؟ تعداد دفعاتی که این جملات را از خودم شنیدهام از دستم خارج شده است: «به نظرم این کتاب عالیه! چند روز دیگه حتما میخونمش.» حتی اگر روزی یک کتاب هم بخوانم، هرگز نمیتوانم تمام کتابهایی را که به خودم قول میدهم، مطالعه کنم.
در حال شوخی کردن با چه کسی هستم؟ مهم تر از آن، چرا به خودم درباره کارهایی که میخواهم انجام دهم، دروغ میگویم؟
با این حال وقتی متوجه این واقعیت شدم که در این نبرد تنها نیستم، کمی به آرامش رسیدم. بیش از نیمی از دانشجویان دکترا هرگز برنامه های دکترای خود را کامل نمیکنند. آنها انگیزهی شروع و (احتمالا) قصد به پایان رساندن دوره تحصیلی خود را دارند، اما اقدامات شان در نهایت با اهداف اعلام شدهی آنها کاملا متفاوت است.
وقتی پای سلامتیمان به میان میآید، خودفریبی به یک مشکل جدیتر تبدیل میشود. من اغلب از بیماران میشنوم که میگویند: «سیگار رو ترک میکنم و رژیم میگیرم» یا «قراره 15 دقیقه پیاده روی روزانه رو شروع کنم.» بسیاری از آنها از این وعده ها پیروی میکنند و تغییرات بزرگی را رقم میزنند. اما برای برخی دیگر، این تعهدات به شدت خودفریبنده است.
چرا به خودمان دروغ میگوییم؟
علت پشت نشانه های خودفریبی چیست؟ یکی از اصول مهم درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) نقشی است که ارزشهای شخصی در انگیزش ایفا میکنند. وقتی میتوانیم با قدرت و قاطعیت بگوییم «این چیزی است که من به آن معتقدم»، این قدرت را داریم که در چالشها و مشکلات به پیشروی ادامه دهیم. زمانی که ارزشهایمان به وضوح تعریف نشده باشند یا به شدت مبتنی بر تعصب باشند، در تعهدات خود میلغزیم و با انگیزه مشکل پیدا میکنیم.
حقیقت دشوار اینجاست: رشدِ شخصی، تنها انگیزه ما نیست. ما میل شدیدی به احساس راحتی داریم. به طور خاص، ما میخواهیم احساس و ظاهر خوبی داشته باشیم، که این موضوع اغلب برایمان خیلی مهمتر از انجام کارهای خوب و مطابق با ارزشهایمان است.
وقتی انتظاراتی غیر واقعی از خودمان داریم، این تا حدی از تمایل ما به داشتن ظاهر خوب ناشی میشود. ما ایدهی خودسازی، موفقیت و داشتن دستاوردها را دوست داریم. تجسم میکنیم که دیگران تشویقمان میکنند و به دستاوردهای ما میبالند. تایید دیگران، منیّت (ایگوی) ما را تغذیه میکند و به ما کمک میکند این ظاهرسازی را حفظ کنیم که میخواهیم یک کسبوکار راه بیندازیم، کتاب بنویسیم یا یک نیمه ماراتن اجرا کنیم. علاوه بر این، گاهی نمیخواهیم با ویژگیهای واقعی خودمان روبرو شویم. در ادامه به علایمی میپردازیم که نشان میدهد به هر نحوی در حال دروغ گفتن به خود هستیم.
نشانه های خودفریبی چیست؟
- برنامه های شما با تغییر آب و هوا لغو میشود!
- رفتار بدتان را منطقی جلوه میدهید
اگر متوجه شدید که دایما دیگران را برای مشکلاتتان سرزنش میکنید، وقت آن است که یک قدم به عقب بردارید و رفتار خود را بررسی کنید. اجتناب از مسیولیت، نوعی خودفریبی است که به ما امکان میدهد از رویارویی با اشتباهات یا عیوب خود دوری کنیم. همچنین میتواند به روابط ما با دیگران آسیب برساند، زیرا هیچکس نمیخواهد در کنار کسی باشد که مسیولیت اعمالش را نمیپذیرد.
برای غلبه بر این عادت، با اعتراف به اشتباهات خود و پذیرش مسیولیت آنها شروع کنید. در صورت لزوم عذرخواهی کنید و برای انجام کارهای بهتر در آینده برنامه بریزید. این نه تنها به رشد فردی شما کمک میکند، بلکه روابطتان با دیگران را نیز بهبود میبخشد.
- هیجاناتتان را نادیده میگیرید
برای غلبه بر این فریب، سعی کنید احساسات خود را تایید کنید و آنها را معتبر بشمارید. بپذیرید که تجربهی طیفی از احساسات، از جمله غم، خشم و ترس هیچ اشکالی ندارد. برای تامل بر احساسات خود وقت بگذارید و سعی کنید از علت آن احساس سردربیاورید. این می تواند به کسب بینش نسبت به رفتار خود و ایجاد تغییرات مثبت در زندگی کمک کند.
- نقاط قوت خود را دست کم میگیرید
برای غلبه بر این، سعی کنید نقاط قوت خود را بشناسید و قدردان آنها باشید. دستاوردهای خود را بنویسید و مهارتها و تواناییهایتان را به خود یادآوری کنید. اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که شما را حمایت و تشویق میکنند. این میتواند در ایجاد اعتماد به نفس و رسیدن به اهدافتان مفید باشد.
- هیچ برنامه ای ندارید
- خودتان را نمی شناسید
- در انتخابهایتان ضعیف عمل می کنید
اگر بین یک دونات در همین لحظه یا دو دونات در مدت زمانی بعدتر حق انتخاب داشتید، هر بار دونات جلوی خود را انتخاب میکردید. این بخش از یافتهی تحقیقات دانشگاه استنفورد در دهه 1970 هنوز هم صادق است. افرادی که آگاهانه تاخیر ارضا را انتخاب میکنند، تقریبا در هر کاری که در زندگی انجام میدهند موفق تر هستند. به تعویق انداختن ارضا، مانند هر چیز دیگری در زندگی، مهارتی است که میتوانید آن را یاد بگیرید.
- گزینه های خود را نمی بینید
- یکی از مشکلاتی که با انتخابهایمان داریم، ندیدن آنهاست. ما به طور خودکار و معمولا به روش هایی از ناراحتی دور میشویم که در دراز مدت مفید یا سالم نیستند. برای کاهش ناراحتی خود، حواسمان را پرت میکنیم، از انجام کارها خودداری میکنیم، با افکار منفی دست به یقه میشویم و از موادی مانند غذا، الکل و مواد مخدر برای رسیدن به حال بهتر، استفاده میکنیم. اما اغلب متوجه نیستیم که انتخاب احتمالی دیگری هم داریم، انتخابی غیر از دور شدن از ناراحتی. ما میتوانیم افکار و احساسات خود را با ایجاد فضایی برای آنها در زندگی خود بپذیریم. انجام این کار مستلزم تمایل به ناراحتی است. اگر چند ساعت گرسنه بمانید، هنگام ورزش خسته باشید یا هنگام نوشتن بی انگیزه باشید، بدترین اتفاقی که می تواند رخ دهد چیست؟ شما فراتر از حالات خُلقی لحظهای خود هستید.
فاقد مسیولیت پذیری هستید
نپذیرفتن مسیولیت ها از سایر نشانه های خودفریبی است. افرادی که به تعهدات خود عمل میکنند، کسانی هستند که آن تعهدات و برنامه ها را علنی میکنند. افزون بر آن، آنها افرادی را به زندگی خود فرا میخوانند تا در روند تغییر به آنها کمک کنند. آنها به طور واقعی در جامعهای از افراد حامی زندگی میکنند که در زمان نیاز در دسترسشان هستند. یکی از بهترین کارهایی که میتوانید انجام دهید این است که به افرادی بپیوندید که در مسیر مشابه شما قرار دارند.
مقابله با خودفریبی
- اگر حاضرید از دادن قولهای انجام نشدنی به خود دست بردارید، اینجا نقطه ای برای شروع است. به داشتن تعهد مشتاق باشید و آماده باشید تا پس از شکستن آن، از نو شروع کنید.
هیچ قانونی وجود ندارد که بگوید فقط به دلیل اینکه چندین بار متوالی تعهد خود را شکسته اید، بازنده هستید. شما هرگز بازنده نیستید. داستان «من بازنده ام» تنها یکی از روایتهایی است که ذهن شما دوست دارد هنگام مبارزه از آن استفاده کند. شما با گذشته تان تعریف نمیشوید، بلکه مسیری که در حال حرکت در آن هستید تعریف کنندهی شماست.
مبارزه برای رشد، نیازمند شفقت بسیار نسبت به خود است. ما به خودمان سخت میگیریم، خود را به خاطر نداشتن انگیزه سرزنش میکنیم و غافل میشویم که وقتی میخواهیم کاری جدید انجام دهیم، ذهن مان چقدر میتواند کارشکنی کند.
یک نفس عمیق بکشید، با مهربانی و دلسوزی به نبرد خود بنگرید و سپس از نو آغاز کنید