تاب آوری از ضروریات زندگی در دنیای کنونی است و یکی از عوامل تعیین کننده پاسخهای افراد در مقابل رویدادهای استرس زا به شمارمیرود..نظم جویی هیجانی یکی ازعوامل اساسی بهزیستی وکنشوری موفق بوده ونقش مهمی درسازگاری باوقایع استرس زای زندگی ایفا می نماید.
تنظیم هیجان موفقیت آمیزبا پیامدهای خوب سلامتی، عملکردکاری بالا وبرعکس،نارسایی درنظم جویی هیجان با اختلات روانی، شخصیتی،افسردگی واختلالات اضطرابی همراه می باشد.(عیسی زادگان،شیخی،بشرپورو سعادتمند،1392).در مجموع تنظیم هیجان و تاب آوری از منابعی هستند که میتوانند سطوح عوامل فشار زا، ناتوانی در شرایط ناگوار و اثرات منفی عوامل استرس را تعدیل نمایند.
تنظیم هیجان و آسیبشناسی روانی
بهعنوان نمونه، دمانس قطعه پیشانی-گیجگاهی در کند کردن هیجان نقش دارد و این نقایص ممکن است منعکسکنندهی مشکلات تنظیم هیجان باشد.
پژوهشگران نشان دادند که تنظیم هیجان مختل، انجام ناسازگارانه راهبردهای تنظیم هیجان است، در حالی که توانایی برای انجام این راهبردها دستنخورده باقی مانده است. بهعنوان یک ساختار مجزا، مشکل در تنظیم هیجان به عدم وجود راهبردهای تنظیم هیجان یا مشکل در آنها مرتبط است که بر اساس آن توانایی برای انجام راهبردها، آسیب دیده است. بنابراین تنظیم هیجان در آسیبشناسی روانی به دو ساختار تقسیم میشوند که عبارتاند از: تنظیم هیجان مختل و مشکل در تنظیم هیجان.
تنظیم هیجان و سلامت روانی
تنظیم هیجان و بهزیستی دو مفهوم مرتبط هستند که از زوایای مختلف با هم ارتباط دارند. این دو مفهوم از نواحی مغزی مشابهی برانگیخته میشوند که در رفتار تعاملی با دیگران نقش دارند. بهعلاوه بر این دو عملکرد بهینه و غیربهینه، آسیبشناسی روانی، انزوای اجتماعی و علائم جسمانی تأثیر دارند. برخی از اَشکال آسیبشناسی روانی، از اختلالات عاطفی گرفته تا اختلالات شخصیت، نقص در تنظیم هیجان نشان داده شده است.
علاوه براین، مداخلههای روانشناختی، شامل درمان شناختی رفتاری و درمان رفتار درمانی دیالکتیکی اغلب از روشهای بهخصوصی برای بهبود تنظیم هیجان استفاده میکنند و نشان داده شده است که این مداخلهها با تعدیل تنظیم هیجان در کاهش نشانههای روانشناختی مؤثر بودهاند.
یکی از راهبردهای تنظیم هیجان، بازداری هیجانی است. این راهبرد به گروه راهبردهای تنظیم هیجان پاسخمحور تعلق دارد و شامل بازداری عمدی از ابراز هیجان در حالت برانگیختگی هیجانی است.
بهطور واضح این راهبرد در تمام جوامع بشری در شرایط موقعیتی جهت تعاملات اجتماعی مفید واقع میشود. پژوهشها نشان میدهند که این راهبرد با کاهش هیجانهای مثبت، کاهش عملکرد بین شخصی و کاهش بهزیستی مرتبط است. همچنین این راهبرد نشخوار ذهنی نسبت به خلق منفی را افزایش میدهد. نشخوار ذهنی و نگرانی ممکن است همانند راهبردهای اجتناب هیجان، حواسپرتی نسبت به تجربههای هیجانی را افزایش دهند. در نهایت شواهدی در دست است که رابطه بازداری هیجانی را با فعالسازی سیستم عصبی سمپاتیک نشان میدهد که در برخی شرایط منجر به بیماریهای قلبی و عروقی میشود. اما در این زمینه ذکر یک استثنا ضروری است که هم بازداری و هم ابراز خشم موجب بیماریهای قلبی - عروقی میشود.
راهبرد دیگر تنظیم هیجانی که درپژوهشهای زیادی مورد بررسی قرار گرفته است راهبرد «باز ارزیابی شناختی» است که جزء راهبردهای پیشایندمدار میباشد و منعکسکننده تفسیر دوبارهی محرک بهوجود آورندهی هیجان است که باعث تعدیل در تأثیر هیجانی میشود.
دکتر زهرا محبوبی نیه در ادامه می نویسد برخلاف بازداری هیجانی، باز ارزیابی شناختی بهطور مثبت با عاطفه مثبت و بهزیستی روانشناختی رابطه دارد و موجب افزایش عملکرد بین فردی و خلق مثبت افراد و کاهش عاطفه منفی میشود. از نظر فیزیولوژیکی، با ارزیابی شناختی با سطوح فشار خون پایین و فعالسازی ساختارهای مغزی از جمله پیشانی و کمربند قدامی در ارتباط است.
در بعد باز ارزیابی هیجان میتوان گفت که در رویکرد ذهن آگاهی به باز ارزیابی موقعیت نیازی نیست و فقط آگاهی از باز ارزیابی بدون توجه زیاد به آن مدنظر است. بههرحال، ذهن آگاهی بهصورت طبیعی منجر به باز ارزیابی شناختی یا آگاهی از باز ارزیابی شناختی هیجانهای مثبت و منفی میشود. در رویکرد ذهن آگاهی بازارزیابی ممکن است بهعنوان یک فکر در نظر گرفته شود و با واقعیت جهان بیرونی مطابق نباشد و ممکن است عدم ارزیابی در مقابل باز ارزیابی را در بر داشته باشد. هرچند موقعیتهای دشوار زندگی ممکن است منجر به احساسات ناخوشایند شود، اما این امر میتواند منجر به رشد شخصی و روابط عمیق بین شخصی شود.
بنابراین باز ارزیابی ممکن است بهعنوان یک فکر جدید در نظر گرفته شود و بعد مثبت آن منجر به احساس رهایی از مشکلات و پذیرش آنها شود. یک نکته مهم این است که پذیرش بر رهایی شخص از موقعیت تأکید نمیکند. پذیرش شامل تمام واقعیت و پذیرش احساسات شخصی در مورد موقعیتهایی معین میشود که ممکن است نیاز طبیعی به فعالیت برای ارتقاء هماهنگی در تعامل محیط - فرد را نشان دهد. نمونه چنین فعالیتی ممکن است از قدم زدن ساده خارج از محیط پر سر و صدا برای جستوجوی کمک زمانی که یک رابطه آزاردهنده است، متفاوت باشد.
بنابراین تمرین ذهن آگاهی مبتنی بر پذیرش ممکن است منجر به آسودگی و راحتی در تعداد زیادی از موقعیتها شود درحالیکه فاصله زیاد فرد-محیط ممکن است منجر به پدیدههای منفی شود. بهطور مختصر، هر چند ذهنآگاهی با هدف آشکارسازی تنظیم هیجان، بازداری هیجانی و باز ارزیابی شناختی صورت نمیگیرد، بهصورت نظری بازداری هیجان را کاهش میدهد و منجر به بهبود باز ارزیابی شناختی میشود.