زندگی روش جالبی برای درس دادن به ما دارد، هرچند گاهی اوقات خیلی دیر متوجه بعضی از آنها میشویم. روانشناسان معتقدند اکثر انسانها این ۱۰ درس زندگی را خیلی دیر یاد میگیرند. بنابراین با بررسی نکاتی که در ادامه آمده میتوانیم بهتر برای آنچه در آینده منتظر ماست آماده شویم.
۱. درک ناپایداری زندگی
ما بخش زیادی از زندگی خود را صرف دنبال کردن چیزهای متفاوت میکنیم، چه داراییهای مادی، چه روابط و چه برخی هدفهای مشخص. اما در این تعقیب بیوقفه، اغلب ماهیت گذرا بودن ذاتی زندگی را نادیده میگیریم.
روانشناسی تاکید میکند که شادی و رضایت ما به این عناصر گذرا وابسته نیست. زندگی آگاهانه مستلزم درک و پذیرش ناپایداری زندگی است. این کار به ما این امکان را میدهد که وابستگی خود به این عناصر گذرا را رها کنیم و تغییر را بپذیریم.
۲. اهمیت خویشتنپذیری
اغلب اوقات ما خشنترین منتقدان خودمان هستیم. خودمان را به خاطر اشتباهات و کاستیها سرزنش میکنیم و در چرخهای از خودکمبینی و منفیگرایی میافتیم. روانشناسی به ما میگوید که چنین رفتاری میتواند منجر به مسائلی مانند اضطراب، افسردگی و پایین آمدت اعتماد به نفس شود.
کلید یک رابطه سالم با خود، پذیرش است. چیزی که بسیاری از افراد دیر آن را متوجه میشوند. اما هرگز برای شروع تمرین خودباوری دیر نیست.
۳. رها کردن منیت
یکی از بزرگترین موانعی که در زندگی با آن روبهرو میشویم نفسمان است. نفس میتواند یک مشکلساز واقعی باشد، باعث تعارض در روابط شود، رشد شخصی را متوقف کند و ما را ناراضی نگه دارد. با این حال، بسیاری از مردم زندگی خود را صرف خدمت به نفس خود میکنند بدون اینکه متوجه آسیب آن باشند.
متأسفانه، این درک اغلب برای بسیاری از مردم خیلی دیر و پس از سالها تصمیمات مبتنی بر منیت به دست میآید که بر رفاه و روابط آنها تأثیر گذاشته است. خبر خوب این است که هرگز برای شروع تمرین مدیریت نفس دیر نیست. منیت شما دشمن شما نیست، بلکه تنها بخشی از شماست که به راهنمایی و درک نیاز دارد.
۴. پذیرش شکست
شکست بخشی اجتناب ناپذیر از زندگی است. با این حال، بسیاری از ما برای اجتناب از آن چنان انرژی زیادی صرف میکنیم که فراموش میکنیم ارزش آن را ببینیم.
کافی است کمی فکر کنید: چند بار به خاطر ترس از شکست، از امتحان کردن یک چیز جدید خودداری کردهاید؟ چند فرصت را به خاطر ترس از دست دادهاید؟
در حوزه روانشناسی، به خوبی ثابت شده است که نگرش ما نسبت به شکست میتواند بهطور قابل توجهی بر رشد و موفقیتمان تأثیر بگذارد. شکست نه یک بن بست، بلکه پلهای در مسیر موفقیت است.
۵. شناخت ارزشهای بنیادین
درک اصلیترین ارزشهایمان مثل در اختیار داشتن قطبنمایی است که ما را در مسیر زندگی هدایت میکند. اما متأسفانه بسیاری از افراد بدون درک روشنی از آنچه واقعا برایشان اهمیت دارد، زندگی را پشت سر میگذارند.
اصول اعتقادی ما مشخص میکنند که ما که هستیم و اقدامات، تصمیمات و روابط ما را هدایت میکنند.
تحقیقات نشان میدهد افرادی که مطابق با ارزشهای خود زندگی میکنند، احتمالاً رفاه و رضایت بیشتری از زندگی را تجربه میکنند.
۶. تمرین قدردانی
قدردانی یک تمرین ساده با تأثیرات عمیق است. با این حال، بسیاری از ما تا آخر عمر از آن غافل میشویم.
ما در بیشتر مواقع به جای قدردانی از آنچه داریم، بر مشکلاتمان تمرکز میکنیم و گرفتار چیزهایی هستیم که فقدانشان را احساس میکنیم. این طرز فکر میتواند منجر به نارضایتی و ناراحتی شود.
روانشناسی به ما میگوید که قدردانی میتواند به طور قابل توجهی سلامت روان و رفاه کلی ما را بهبود ببخشد. مطالعات نشان میدهد که افرادی که به طور منظم شکرگزاری میکنند، سطح استرس و افسردگی کمتری دارند.
این تمرین ساده است: کافی است شناسایی و قدردانی از چیزهای خوب زندگی خود را به عادت تبدیل کنید. این چیزهای خوب میتوانند به سادگی یک غذای خوشمزه، یک روز آفتابی گرم یا همراهی با یک دوست خوب باشند.
۷. زندگی در لحظه
زندگی در زمان حال یکی از متحولکنندهترین عادتهایی است که میتوانیم اتخاذ کنیم. با این حال، این درسی است که بسیاری از ما خیلی دیر در زندگی آموزیم.
ما اغلب در حال نشخوار فکری گذشته یا نگران آینده هستیم. این پچ پچ مداوم ذهنی میتواند لذتی را که از تجربه واقعی لحظه حال به دست میآید از ما سلب کند.
مطالعات نشان میدهد که ذهنآگاهی میتواند استرس را کاهش دهد، تمرکز را بهبود ببخشد و رفاه عاطفی را افزایش دهد.
۸. پذیرفتن این نکته که تغییر اجتنابناپذیر است
تغییر تنها عنصر ثابت در معادله زندگی است. با این حال بسیاری از ما خیلی دیر حاضر به پذیرفتن این حقیقت میشویم.
ما اغلب در برابر تغییر مقاومت میکنیم و به همان چیزهای راحت و آشنای همیشگی میچسبیم. اما این مقاومت میتواند ما را به دام بیندازد و از رشد و تطبیقپذیریمان جلوگیری کند.
تحقیقات نشان میدهد که افرادی که آماده تغییر هستند، انعطافپذیرتر و سازگارترند. درنتیجه دفعه بعدی که با تغییر مواجه شدید، به جای مقاومت، سعی کنید به آن به چشم فرصتی برای رشد و یادگیری نگاه کنید. این تغییر دیدگاه میتواند همه چیز را تغییر بدهد.
۹. پذیرفتن این نکته که خوشبختی هدف نهایی زندگی نیست
اغلب به ما میگویند که هدف نهایی در زندگی شادی و خوشبختی است. اما این دنبال کردن تجربیات معنادار است که زندگیمان را حقیقتاً پربار میکند.
ما اغلب به دنبال خوشبختی میگردیم، و آن را مقصدی میدانیم که وقتی به آن رسیدیم، تا ابد با خوشی زندگی خواهیم کرد. اما زندگی یک افسانه نیست. خوشبختی گذراست.
مطالعات نشان میدهد کسانی که صرفاً بر روی خوشبختی تمرکز میکنند، اغلب کمتر احساس شادی میکنند و استرس بیشتری دارند. این چیزی است که روانشناسان آن را «پارادوکس خوشبختی» مینامند.
۱۰. اولویت دادن به خودمراقبتی
اهمیت خودمراقبتی را نمیتوان نادیده گرفت. با این حال، این درسی است که بسیاری از ما خیلی دیر یاد میگیریم.
ما اغلب هر چیز دیگری، از کار و خانواده گرفته تا مسئولیتهایمان را بر رفاه خودمان ترجیح میدهیم. غافل از اینکه بیتوجهی به مراقبت از خود میتواند منجر به فرسودگی شغلی، استرس و مشکلات مربوط به سلامتی شود.
روانشناسی به ما میگوید که مراقبت از سلامت جسمی، عاطفی و روانی برای حفظ یک زندگی متعادل و سالم حیاتی است.
تمرین خودمراقبتی ساده است: هر روز برای خودتان وقت بگذارید، چه با تمرین مدیتیشن و چه یک حمام آرابخش یا خواندن کتاب. نکته کاربردی در این میان این است که فعالیتهای خودمراقبتیتان را درست مانند هر کار یا قرار ملاقات مهم دیگری برنامهریزی کنید. این یک تعهد کوچک است که میتواند تفاوت بزرگی در رفاه کلی و کیفیت زندگی شما ایجاد کند.
منبع: عصر ایران