شکلگیری سوءظن در زوجین میتواند به دلایل مختلفی صورت گیرد. علاقه و وابستگی بیش از حد، الگوبرداری از والدین مبتلا، دخالت دیگران، همتراز نبودن زن و مرد، شکست فرد در کار و در مقابل پیشرفت همسر، خودخواهیهای فرد و دیگر عوامل میتواند نقش مهمی در شکلگیری این معضل ایفا کند. اما چه راهکارهایی میتواند در درمان این ناراحتی مفید واقع شود.
تغییردادن طرزفکر: بسیاری از دختران و پسران به دلیل آن که والد همجنسشان از آن دیگری لطمه خورده، بهطور کلی با جنس مخالف مشکل دارند و به هیچ طریقی نمیتوانند در خود حس اعتماد ایجاد کنند. دختری که پدری خیانتکار داشته یا پسری که مادرش پدر را رها کرده تا بتواند با مردی ثروتمندتر ازدواج کند، بهطور طبیعی با جنس مخالف خود مشکل پیدا میکند. اما برای درمان این مشکل او باید قیدهایی که به ذهنش زده را بشکند و کمی بازتر از این اندیشه کند. آیا بهراستی تمام انسانها مانند والد جنس مخالف آنها رفتار کردهاند؟ آیا گِل جنس بشر با خیانت سرشته شده و هیچ فرد غیرخائن دیگری در این دنیا پیدا نمیشود؟ این دختر و پسرها باید به قول سهراب چشمهای خود را بشویند و جور دیگر ببینند. تعداد افراد خوب و وفادار بهمراتب بیشتر از خیانتکاران است. کافی است کمی به دوروبر خود نگاه کنند تا این موضوع را دریابند.
خودخواهی و حسادت: چه دلیلی دارد وقتی یک نفر رشد میکند، اول از همه آماج حسادت همسر خودش قرار بگیرد؟ مگر زن و مرد با هم پیوند زناشویی نبستهاند تا همراه یکدیگر زورق زندگی مشترکشان را در دریای پرتلاطم پیش ببرند؟ پس رشد هریک به هزاران طریق میتواند مایه پیشرفت دیگری باشد. به طور طبیعی هر زن و مردی دوست دارد کمابیش در حد همسر خود قرار داشته باشد. پس اگر همسر پیشرفت کند، او به جای حسادت ورزیدن و آزار رساندن باید خودش هم قدمهایی به جلو بردارد و مقدمات رشد خودش را فراهم کند.
پیشینه مخرب: خیلیها در این دوره اعتقاد پیدا کردهاند دختر و پسر ابتدا باید با هم کاملا آشنا شوند و بعد از یک دوره آشنایی قابل قبول، تصمیم به ازدواج بگیرند. اما حد و مرزهای این آشنایی چیست؟ مرضیه و اصغر سه سال باهم آشنایی پنهانی داشتند. در این دوران اصغر با کمی محبتهای کوچک بهراحتی توانست دل دختر جوان را به دست بیاورد و به همین دلیل مرضیه با وجود مخالفتهای خانوادهاش با خواست خودش به همسری اصغر درآمد. این درحالی بود که مرضیه از لحاظ ظاهر و تحصیلات بهمراتب بالاتر از اصغر بود. بعد از ازدواج، اصغری که تا دیروز خود را شیفته و واله نشان میداد بساط اذیت و آزار را گستراند. هر روز به یک نحو از مرضیه ایراد میگرفت و به شکلی به وی تهمت میزد. هر بار هم که مرضیه قصد داشت از خود دفاع کند پاسخ میداد از کجا مطمئن باشم همانطور که با من آشناشدی با دیگران آشنا نشوی؟! این مساله بین زوجهایی که از طریق آشناییهای خیابانی با هم ازدواج کردهاند بهکرات دیده میشود و راهحل آن، پیشگیری از بروز یک چنین پیوندهایی است.
نقش اطرافیان: افرادی که سوءظن در وجودشان موج میزند باید نگاهی به اطرافیان خود بیندازند و ببینند آیا دوستان خوبی برای خود انتخاب کردهاند. وجود یک فرد بدبین میتواند مانند موریانه درون هرکسی را بخورد و بذر بیاعتمادی را در وجودش بپراکند. حتی یک دوست یا حتی یک نفر از اعضای خانواده که به بیماری بددلی و بدبینی دچار باشد، میتواند بهراحتی وجود آن دیگری را مسموم کند. کسی که از سوءظن رنج میبرد باید در اسرع وقت در حلقه دوستانش تجدیدنظر کند و ترجیحاً با افراد سالم رابطه برقرار کند.