یکپارچگی مغز و فرزندپروری

یکپارچگی مغز و فرزندپروری
یکپارچگی مغز و فرزندپروری راهبرد شماره یک برای یکپارچگی مغز هنگامی که فرزند شما هیجانی شدید مانند خشم را تجربه می‌کند، گیج و آشفته می شود و نمی تواند با آرامش و به گونه ای شایسته به موقعیت موجود پاسخ دهد. در این حالت هیجانها بر او غلبه دارند و کنترلی بر خود ندارد. شیوه ی راست مغز بر او حاکم است و در سیلی از هیجان در حال غرق شدن...

یکپارچگی مغز و فرزندپروری
راهبرد شماره یک برای یکپارچگی مغز
هنگامی که فرزند شما هیجانی شدید مانند خشم را تجربه می‌کند، گیج و آشفته می شود و نمی تواند با آرامش و به گونه ای شایسته به موقعیت موجود پاسخ دهد. در این حالت هیجانها بر او غلبه دارند و کنترلی بر خود ندارد. شیوه ی راست مغز بر او حاکم است و در سیلی از هیجان در حال غرق شدن است.
چون در این حالت منطق سمت چپ غالبا کار نمی کند باید ابتدا به نیازهای هیجانی مغز راست او پاسخ دهیم یعنی باید احساس کند که احساس شده است.
برای پذیرش احساسهای فرزندتان از پیامهای غیر کلامی مانند لمس فیزیکی( ماساژ)، تظاهرات چهره ای همدلانه،طنین صدای محبت آمیز و گوش دادن بدون قضاوت استفاده کنید.
به یاد داشته باشید، صرفنظر از اینکه هیجانهای فرزندمان ممکن است نامعقول، نامفهوم، ناامیدکننده و دردناک باشند اما برای فرزندمان واقعی و مهم اند بنابراین باید ابتدا با مغز راست خود با او پیوند هیجانی برقرار کنیم تا با او همساز شویم تا بتواندحسی از ملحق شدن با والد را تجربه کند.
گویی شما یک غریق نجاتید که به سمت فرزندتان شنا می کنید، او را در آغوش می گیرید و به او کمک می کنید به ساحل برگردد.
در گام دوم، پس از فروکش کردن امواج هیجانی و بازگشت کودک به آرامش باید با مغز چپ راهنمایی مجدد کنید. زیرا لحظات سیل‌های هیجانی، بهترین زمانها برای درسهایی که باید فراگرفته شود نیست.
در گام دوم زمانی که کودک را از غرق شدن نجات دادید و او آرامش یافت به او آموزش می دهید که چگونه شنا کند.
کودک زمانی که مغز چپش مجددا کار می کند، می تواند به مراتب پذیرنده تر باشد بنابراین تربیت کردن موثرتر می شود.
راهبردشماره دو، در پیام بعدی…….
بهارک کوهستانی
روانشناس نوجوان
تلخیص و اقتباس از دانیل، جی، سیگل

خشم، دردناک، فرزندپروری، کنترل، مغز، هیجان، پیوند