امروزه متخصصان سلامت روان و تربیت کودک معتقدند دوران حکومت استبدادی والدین بر کودکان به سررسیده است و متخصصانی از قبیل آلفرد آدلر و درایکورس مصرانه توصیه میکنند تا والدین روشهای دموکراتیک و مبتنی بر برابری را جایگزین روش های سنتی تربیت فرزند کنند.
اغلب والدین نگران دریافتهاند که دیگر آمیختن عشق و محبت با روش سنتی تربیت کودک کار ساز نیست و گویا لازم است مهارتهای جدید مبتنی شیوههای دموکراتیک تربتی را بیاموزند.
به عنوان والدین علاقمند به یادگیری و نیازمند کمک تخصصی شاید با این سوال مواجه شوید که برای یادگیری شیوه های جدید فرزند پروری دقیقا بایستی از کجا شروع کنم؟ و یا چگونه رفتار کنم؟
در ادامه خلاصه ای از مهم ترین راهبردهای تربیتی اخیر روانشناسی کودک را با شما در میان خواهم گذاشت. با یادگیری و کاربرد این روش ها می توان گفت شما والدینی مجهز به جدیدترین ایدئولوژی روز و توانا در مدیریت ارتباط خود با فرزندتان هستید.
چرا تشویق ها، محبت ها و حتی بدترین تنبیه های مان به نتیجه نمی رسد؟
مادر از اینکه همهچیز آرام بود متعجب شد و تصمیم گرفت سروگوشی آب دهد. او دید که علی دو سال و نیمه دوباره در حال چپاندن دستمال توالت در سیفون دستشویی است.
علی به خاطر این کار چندین بار کتکخورده بود. مادر با عصبانیت فریاد زد: ” چند بار باید به خاطر این کار تنبیه شوی؟ “
مادر دست علی را بهزور کشید و او را تنبیه کرد. در بعدازظهر همان روز پدر که متوجه شد باز هم دستشویی گرفته است، علی را به طرز بدی تنبیه کرد.
بهراستی چرا علی بعد از چندین بار کتک خوردن، بازهم به کار خود ادامه میدهد؟ اگر قرار بود که تنبیه، او را از کارش بازدارد، یکبار کتک زدن نتیجه میداد! پس مشکل چیست؟؟
باید گفت، امروزه ساختار کلی اجتماع تا حد زیادی تغییر کرده است. کودکان دارای موقعیتی برابر با بزرگسالان شدهاند و ما دیگر موقعیت برتری نسبت به آنها نداریم.
در این عصر لازم است بپذیریم که تلاش برای اعمال ارادهی مان بر کودکان بیفایده است و تنبیه به هر میزانی که باشد، فرمان برداری دیرپایی را به ارمغان نخواهد داشت.
کودکان امروزی تمایل دارند تا در برابر تنبیه، از حقوق خود دفاع کنند. استفاده از تنبیه، فقط به کودک کمک میکند تا قدرت بیشتری برای مقاومت و نافرمانی به دست آورد. حتی علی کوچولو با این سن کم هماینک راه وحشتناک نافرمانی و مقاومت را شروع کرده است.
با رفتارهای فاجعه آمیز کودک چگونه برخورد کنیم؟
در اینجا سؤالی که مطرح میشود آن است که در قبال رفتارهای عصبانیت زای کودکان، چگونه باید برخورد کرد تا اثرات مخرب تنبیه را در پی نداشته باشد؟
تنبیه یا شیوهی استبدادی ” از من اطاعت کنید “، باید بهوسیلهی احترام دوجانبه و مشارکت جایگزین شود. هرچند کودکان در موقعیت پایینتر از ما قرار ندارند اما آموزش ندیده و بی تجربهاند و به رهبری ما نیاز دارند.
رهبر خوب پیروانش را به سمت اقدامات مناسب برمیانگیزد. بنابراین این کار باید به عهدهی والدین باشد. کودکان به راهنماییهای ما احتیاج دارند و اگر به احترام و حقوق آنها پایبند باشیم، رهبری ما را خواهند پذیرفت.
در این زمینه ما باید به این مسئله توجه داشته باشیم که بدون نشان دادن بیاحترامی به کودک یا به خودمان، موقعیتهای یادگیری را مهیا کنیم و لازم است تا همهی اینها را بدون نمایش قدرت انجام دهیم، چراکه قدرت موجب طغیان شده و هدف تربیت کودک را باشکست مواجه میکند.
در مسیر اجرای این روش ممکن است کودکان با رفتارهای خود بارها والدین را به ستوهآورند و برای تنبیه ، تحریک کنند. اما آنچه مهم است این است که اگر ما کودک را تنبیه کنیم در دام اهداف او میافتیم.
زیرا هدف کودک از رفتارهایش آن است که ما را در جنگ قدرت درگیر نماید و ثابت کند که بچهی بدی است. بنابراین لازم است تا همچنان به راه خود ادامه دهیم و بدون درگیر شدن در اهداف کودک، مسیر تربیتی مورد نظر خود را ادامه دهیم.
آیا کار خوب کودک نیاز به پاداش و جایزه دارد؟
تعدادی از والدین، از تنبیه فرزندان خود اجتناب میکنند اما در ازای رفتارهای خوب کودک، به او پاداش میدهند. باید گفت روش پاداش دادن به کودک در ازای رفتارهای خوبش نیز میتواند بهاندازهی روش تنبیه مخرب باشد.
در این روش نیز بیاحترامی به چشم میخورد. ما به زیردستان خودمان در ازای انجام کاری پاداش میدهیم. درحالیکه در روش احترام متقابل که روش پیشنهادی ماست، هر کاری به این دلیل انجام میشود که نیاز به انجام دادن آن است بنابراین نیازی به دریافت پاداش در قبال انجام آن نیست.
چرا باید به کودکان در ازای کار منزل یا انجام تکالیف شان، پاداش داده شود؟ آنها در خانه زندگی میکنند، غذا میخورند، برای آنها پوشاک خریده میشود و در منافع سهیماند.
اگر آنها برابرند و خودشان هم چنین ادعایی دارند، ملزم به سهیم شدن در کارها نیز هستند.
چرا پاداش دادن می تواند به اندازه ی تنبیه مخرب باشد؟عنوان
از جمله مضرات روش پاداش آن است که کودک این باور غلط را درونی میکند که ” باید به من چیزی داده شود تا کاری انجام دهم “. بنابراین احساس مسئولیت در او شکل نخواهد گرفت.
همچنین باید گفت، پاداش به کودک حس تعلق نمیدهد. ممکن است پاداش دادن به کودک در لحظه، نشانهای از تائید والدین باشد ولی لحظهی بعد چه میشود؟ آیا والدین میتوانند هرلحظه به کودک پاداش دهند؟!
مسلماً چنین امکانی در عمل وجود ندارد و ممکن است کودک چنین برداشت کند که تلاشهای او بیفایدهاند و در ادامه از همکاری اجتناب کرده و مشارکت برای او معنایی نخواهد داشت.
درواقع باید گفت تنبیه و پاداش، احساس رضایت پایداری به کودک نمیدهد. چراکه رضایت، از حس مشارکت و همکاری ناشی میشود. به نظر می رسد روش پاداش دهی امروزی از ایجاد حس رضایت در کودکان ناتوان است. به عبارت دیگر ما با تلاشهای نادرست مان در جلب همکاری بهوسیلهی پاداش، فرزندان مان را از تجربه ی احساس رضایت مندی واقعی محروم میکنیم و لازم است تا در آن تجدید نظر کنیم.
اگر تشویق و تنبیه نه، پس کدام روش؟
روشی که به عنوان روش جایگزین تنبیه و پاداش توصیه میشود “استفاده از پیامدهای طبیعی رفتار” است. بهعنوان مثال اگر مادر کیک داخل فر را فراموش کند چه اتفاقی میافتد؟ مسلماً کیک خواهد سوخت و این پیامد طبیعی فراموشکاری مادر است.
اگر به جای تنبیه و پاداش به کودک اجازه دهیم تا پیامدهای اعمالش را تجربه کند، موقعیت آموزشی واقعی و اصیل را در اختیار او قرار میدهیم.
برای اکثریت والدین، تصور گرسنه ماندن فرزندشان وحشتناک است و به همین دلیل به محض فراموش کردن غذا، به طرق مختلف سعی میکنند تا غذا را به فرزندشان در مدرسه برسانند.
اما واقعیت آن است که فراموش کردن گاهبهگاه غذا، آسیب جدی به فرزند وارد نمیکند ولی ناراحتی ناشی از فراموش کردن آن میتواند باعث شود تا او دیگر ناهارش را فراموش نکند.
به عبارتی دیگر ما مسئول فراموش کردن غذای فرزندمان نیستیم و باید اجازه دهیم تا او پیامد طبیعی رفتارش که گرسنه ماندن است را تجربه کند.
جدیدترین رویکردهای روانشناسی در امر تربیت کودک چه می گویند؟ تشویق بچه ها به مرتب کردن اتاقشان نکات مهم برای تدریس به کودکان تفسیری بر رشد کودک راهنمای جامع نوجوانان برای افسردگی ۲روش صحیح برخورد با غذا نخوردن کودکم کدام است؟عنوان
به عنوان مثال به هنگام غذانخوردن کودک، مادر میتواند در پاسخ به فرزندش بگوید : ” متأسفم، ناهارت را فراموش کردی “. اما اگر اینگونه ادامه دهد که : ” این درسی میشود تا دیگر ناهارت را فراموش نکنی “، پیامد را بلافاصله به تنبیه تبدیل کرده است.
در خصوص بازی کردن کودکان با غذا و کماشتهایی نیز میتوان همین روش را به کاربرد.
در این خصوص تشویق کردن بیشازحد کودک، تذکر دادن به او و توجه کردن بیفایده است. لازم است تا والدین با حفظ نگرش محبتآمیز خود، بهصورت ضمنی به کودک بفهمانند که در صورت نخوردن غذا تا وعدهی بعد گرسنه میماند.
بنابراین هیچگونه تهدیدی به تنبیه یا رشوهای بهعنوان پاداش (مثلاً شکلات) وجود ندارد. ممکن است کمی بعد، کودک از گرسنگی غرولند کند و تقاضای شیر بیسکویت کند.
مادر باید پاسخ دهد: ” متأسفم که گرسنه ماندی، اما شام ساعت ۸ آماده میشود؛ خیلی بد شد که باید مدت زیادی منتظر بمانی “. در اینجا صرف نظر از اینکه گرسنگی کودک، چقدر غمانگیز است مادر باید بگذارد او گرسنه بماند، چون این پیامد طبیعی غذا نخوردن است.
پاسخی اطمینان بخش به والدین نگران
اگر در خصوص استفاده از روش پیامدهای طبیعی به دلیل غلبه ی احساسات پدرانه و یا مادرانه تان نگران هستید، لازم است بگویم،کاربرد دقیق و باثبات پیامدهای منطقی و طبیعی، معمولاً به نحو چشمگیری مؤثر است و بر اساس پژوهش ها می تواند به نتایج حیرتانگیزی در کاهش اصطکاک و افزایش هماهنگی در خانواده منجر شود.
کودکان سریعاً متوجه عادلانه بودن پیامدهای منطقی میشوند و آن ها را میپذیرند. بنابراین می توانید، هوشمندانه، مستقل و با خیالی آسوده روش خود در برخورد با فرزند تان را تغییر دهید و از اثرات مثبت آن لذت ببرید.
منبع:مقالات کانون مشاوران ایران