اگر همیشه در دسترس نباشیم، اتفاق خاصی میافتد؟
سریع پاسخدادن به پیامها کمکم به وظیفهای طاقتفرسا تبدیل شده است، شاید بهترین نشانۀ آن عذرخواهیهایی است که در ابتدای جوابهایمان مینویسیم. فناوری سبب شده است انتظاری در ما شکل بگیرد که خودمان و بقیه را هر لحظه از شبانهروز در دسترس بدانیم. اما اگر پیامی را با چند ساعت تأخیر جواب میدهیم، واقعاً لازم است عذرخواهی کنیم؟ جو پیسنکر، نویسندۀ آتلانتیک، در صحبت با چند متخصص به این مسئله پرداخته است.
در ابتدا، همیشه در دسترسبودن حس خوبی داشت. برای حرفهایهایی که بیست سال پیش آرامآرام از تلفنهای همراه هوشمند بلکبریز استفاده کردند تا باعجله کسبوکارشان را انجام دهند، دردسترسبودن احساس قدرتی خارقالعاده داشت. ملیسا مَزمانیان، استاد انفورماتیک دانشگاه کالیفرنیا در اِرواین، که اوایل دهۀ نخست ۲۰۰۰ میزان اقبال به این ابزارها را مطالعه میکرد میگوید: «آنها احساس میکردند اربابان دنیا هستند». اما وقتی افراد بیشتری به ابزارهای ارتباطی قابلحمل دسترسی پیدا کردند، درجاپاسخدادن به پیامها به قاعدهای بین همکاران، دوستان و عزیزانمان تبدیل شد. این قدرت اعجابانگیز به وظیفه تبدیل شد.
این تحولی است که مزمانیان از آن به «مارپیچ انتظارات» تعبیر میکند. وقتی فناوریِ ارتباطی رفتار تازهای (مانند پاسخدادن به هنگام مشغله) را ممکن میسازد، انجام آن کار میشود نشانهای از اینکه افراد بهعنوان کارمند یا اعضای خانواده چه میزان تعهد دارند -و، بیرحمانه آنکه، انجامندادن آن کار نشان خواهد داد که آنها بهاندازۀ کافی متعهد نیستند.
درحالحاضر، اگر آدمها احساس کنند بهاندازۀ کافی سریع پاسخ ندادهاند، تصور میکنند یک عذرخواهی به فرد مقابل بدهکارند.
این سازوکار مختص اینترنت و روابط پرسرعت نیست. به گفتۀ جیسون فارمن، محقق رسانه از دانشگاه مریلند، آنها که در قرن نوزدهم به یکدیگر نامه مینوشتند هم اگر احساس میکردند بهلحاظ اجتماعی زمان زیادی گذشته است و به نامه پاسخ ندادهاند، دائماً برای تأخیرهایشان عذرخواهی میکردند یا توضیح میدادند.
برای مثال، او به جملهای در نامۀ مردی ساکن ایالت ایلینوی آمریکا به پسرعمویش در سال ۱۸۶۳ اشاره کرد که میگفت: «وظیفۀ خود میدانم برایت بنویسم و بهگمانم مدت زیادی از این وظیفه غفلت کردهام، بااینهمه، وقتی موضوع را برایت شرح دهم امید بخشش دارم».
اما آنچه در دَه الی بیست سال گذشته، با استفادۀ فراوان از ایمیل و گوشیهای همراه، تغییر کرده است آن است که بازۀ «پذیرفتنیبودن» زمان پاسخدهی بسیار کوتاهتر شده است. این احتمال هست که وقتی کسی عصرهنگام به ایمیلی که صبح آن روز دریافت کرده است پاسخ میدهد، عذرخواهی کند.
تمام این عذرخواهیها سؤالی را مطرح میکند: وقتی مرتکب گناهِ دردسترسنبودن میشویم، بهواقع آیا به کسی صدمه میزنیم یا نه. بدیهی است که پاسخدادن با تأخیر، آن هم در فرهنگی که تنبلی، یا حتی نمود آن را، نقصی اخلاقی میداند، میتواند تبعات واقعی به همراه داشته باشد.
این مسئله بهویژه در محل کار صادق است. حتی اگر همیشه پاسخگوبودن هیچ تأثیری بر بهرهوری واقعیِ کارمندان نداشته باشد، بسیاری از مدیران، بیآنکه به خود زحمتی بدهند، از این موضوع بهعنوان شاخصی برای ارزیابی ارزش کارکنان استفاده میکنند. متیو هِستون، پژوهشگر شبکههای اجتماعی، میگوید شرکتکنندگان در آزمایشی گزارش دادند که مثلاً وقتی «در ساعت کاری، با کسی که میدانستند آنلاین است از طریق اِسلَک۱ ارتباط میگرفتند»، نسبت به کسانی که با تأخیر پاسخ میدادند احساس خوشایندی نداشتند.
پاسخدادن با تأخیر میتواند بیرون از محیط کاری نیز مشکلات واقعی ایجاد کند. اگر شریک عاطفیتان پیام دهد که «دوستت دارم»، فکر خوبی نیست که دو روز با تأخیر پاسخ دهید. در ارتباطات شخصی، با سرعت پاسخندادن این خطر را به همراه دارد که طرف مقابل گمان کند برایش اهمیتی قائل نیستید. بالاخره، گوشی شما درست همانجا بود.
اما گذشته از این خطرات احتمالی، عواقب بهسرعت پاسخندادن آنقدرها هم که از آن میترسیم جدی نیست. لارا گوئرگ از مدرسۀ اقتصاد لندن و وَنسا بونر از دانشگاه کُرنل از هزاران کارگر پرسوجو کردند که دربارۀ هنجارهای پاسخدهی به ایمیل چه تصوری دارند. آنها متوجه شدند کسانی که ایمیلهای غیرضروریِ خارج از ساعات کاری دریافت میکردند عموماً در سرعت لازم برای پاسخگویی به این ایمیلها مبالغه میکردند و فرستندگان آن ایمیلها هم عموماً متوجه نبودند پیامها تا چه حد میتواند برای دریافتکنندگان استرسزا باشد.
بونز میگوید «انتظارات ما از اینکه دیگران انتظار دارند چهقدر زود به آنها پاسخ دهیم معمولاً نادرست است. تصور میکنیم باید فوراً پاسخ دهیم، اما واقعیت آن است که مردم ایرادی نمیبینند اگر عجله نکنیم». بااینهمه، ما مدام از دیگران بهخاطر تأخیرهایمان عذرخواهی میکنیم.
برای آنکه تنش ناشی از سرعت پاسخدهی و واقعیت مشغلههایمان را حل کنیم، رایجترین راه آن است که پیاممان را با این چهار کلمه شروع کنیم: ببخشید دیر جواب میدهم که ژستی بیخطر و مؤدبانه است، اما من که نمیتوانم این کلمات را تحمل کنم.
یک دلیل آن است که داشتن چندین وظیفه و اولویت بدین معناست که ما، همۀ ما، مدام در حال به تأخیرانداختن چیزی هستیم و عذرخواهیکردن برای چنین واقعیتی مانند آن است که مجبور باشیم بهخاطر آنچه هستیم عذرخواهی کنیم ( نکتۀ دیگر آنکه اصولاً زنان شرطی شدهاند که برای بسیاری از چیزها عذرخواهی کنند، و به چیز بیشتری در این فهرست نیاز ندارند).
درک میکنم مردم عبارات کلیشهای را، بدون آنکه قصد خاصی داشته باشند و صرفاً برای آنکه مؤدب به نظر برسند، تکرار میکنند، اما حتی اگر «ببخشید دیر جواب میدهم» رفتار اجتماعی مطلوبی باشد، بهتر است پشیمانیمان را در عمل نشان دهیم، چون تأثیرات واقعی بیشتری دارد. تکرار این عبارت موجب میشود احساس کنیم دائماً از کارمان عقبیم، و بدتر آنکه، این کلمهها برای فردی که (ظاهراً) با تأخیر به او پاسخ میدهیم استاندارد نامعقولی ایجاد میکند.
بااینهمه، تاالان نتوانستهام جایگزینی که از هر نظر مطلوب باشد برای این عبارت پیدا کنم. اخیراً، از برخی کارشناسان علم ارتباط کمک خواستهام، و باوجود برخی پیشنهادهای عاقلانه، نبود پاسخی درخور و روشن، نشان میدهد این مسئله تا چه اندازه پیچیده است.