بعضی وقتها حس میکنیم که مرکز توجه هستیم. وارد اتاقی میشویم و حس میکنیم که همه چشمها به سمت ما میچرخد. نگران چگونگیِ دیدهشدنمان توسط دیگران هستیم. آیا آنها دارند به موهای ما نگاه میکنند؟ آیا دارند پوشش ما را قضاوت میکنند؟ آیا من را میپذیرند؟
به گزارش فرادید، اما ممکن است گاهی هم کلاً حسِ نامرئیبودن داشته باشیم، گویی که هیچکسی ما را نمیبیند. ما لباسِ واقعاً قشنگی میپوشیم و موهایمان را خیلی زیبا کوتاه کردهایم، اما هیچکس به ما توجه نمیکند. هیچکس از نوع پوشش و آرایشِ ما تعریف نمیکند. مرکز توجهیم یا نامرئی؟
مردم اغلب حس میکنند که مرکزِ توجه هستند. آیا حس میکنند که دیگران همه ابعاد و جنبههای ریز و درشتِ ظاهر آنها و کارهایی که انجام میدهند را تحتِ نظر دارند. به این پدیده «اثر نورافکن» گفته میشود.
در نخستین تحقیقِ علمی بروی اثر نورافکن از دانشجویان درخواست شد تیشرتی بپشوند که از نظرشان نامناسب و مایهخجالت است و وارد اتاقی شوند که سایر دانشجویان در آن حضور دارند.
گیلویچ و همکارانش (۲۰۰۰) دریافتند اغلب دانشجویانی که این تیشرت را به تن داشتند تصور میکردند که سایر دانشجویانی که در اتاق هستند به تیشرت آنها توجه خواهند کرد. آنها فکر میکردند که «زیر نورافکن» خواهند بود. اما تعداد کمی از حضار متوجه تیشرت شده بودند. درواقع تیشرت و طرح روی آن برای حضار نامرئی بود.
گیلویچ و همکارانش یکبار دیگر این آزمایش را تکرار کردند و این بار از دانشجویان درخواست کردند لباسی بپوشند که دوستش دارند و بهنظرشان در آن بسیار خوب به نظر میرسند.
دانشجویان باز هم تصور میکردند که زیر ذرهبین قرار خواهند گرفت و نورافکنِ توجه دیگران روی آنها تابیده خواهد شد. آنها باور داشتند که دیگران متوجه جذابیت و منحصربهفردبودنِ تیشرتی که آنها به تن کردهاند خواهند شد. اما تیشرت آنها اینبار هم از نظرها ناپدید ماند.
دیگران اصلاً متوجه تصویری که روی تیشرت این دانشجویان بود، نشده بودند. نه تیشرتی که فکر میکردند قشنگ نیست و نه تیشرتی که بهنظرشان جذاب بود، نظر کسی را جلب نکرده بود و هر دو از نظرها پنهان مانده بود.
آیا مردم متوجه تغییرات ظاهری ما میشوند؟
مردم در بدوِ ورود شما به یک مکانِ جدید به لباسی که به تن کردهاید توجه نمیکنند. اما آیا اگر لباسی که پوشیدهاید را عوض کنید آنها متوجه میشوند؟
در یک تحقیقِ مجزا، تیموتی لاوسون (۲۰۱۰) یک گروه از دانشجویان یک کالج را برای انجام آزمایش دعوت کرد. آنها ابتدا در اتاقی با هم ملاقات کردند، اما بعد به اتاقی دیگر منتقل شدند. محققان از یکی از حضار درخواست کردند که برخی از ملزومات آزمایش را به اتاق جدید بیاورد و البته لباسی که در بدو امر به تن داشت را عوض کند و با لباسی جدید وارد شود.
بهنظر میرسد که همه دانشجویان باید متوجه این تغییر بشوند. دانشجویی که لباسش را عوض کرده بود خودش باور داشت که اغلب حضار در اتاق به لباس او توجه کردهاند. اما اینبار هم کسی متوجه این تغییر نشده بود. تعویض لباس از نظرها پنهان مانده بود. شما میتوانید اتاق را ترک کنید، لباستان را سریع عوض کنید و دوباره به اتاق بازگردید و مطمئن باشید که افراد متوجه هیچکدام از این موارد نخواهند شد.
خبر خوب درباره نامرئی بودن
پس آیا ما زیر نورافکن توجه دیگران هستیم یا از نظر آنها نامرئی هستیم؟ ما اغلب فکر میکنیم زیر نورافکن هستیم، اما درواقع، در حالتِ کلی، ما نامرئی هستیم.
من این موقعیت را موقعیتِ خوب/بد میبینم. بهنظر میرسد اینکه مردم به همه جنبهها و ابعاد ریزودرشتِ رفتار و ظاهرِ ما توجه نکنند، خوب باشد. آنها متوجه لکه روی لباس ما، کوتاهیِ بدِ مویمان و اینکه چقدر خسته بهنظر میرسیم، نمیشوند و این خبر خوبی است.
درواقع، مردم فقط به مقادیر بسیار محدودی از اطلاعاتی که درباره ما وجود دارد توجه و آنها را رمزگشایی میکنند.
این را میتوان به وضوح از پدیدهای به نام «کورتوجهی» فهمید. وقتی جای چیزی را دراتاق تغییر میدهید، حتی اگر افراد به دنبال آن چیز بگردند، خیلی طول میکشد تا متوجه تغییری در آن بشوند. اگر دنبالش نگردند که بعید است متوجه تغییر بشوند.
حتی بزرگترین تغییرات نیز از نظرها پنهان میمانند. برای مثال، در یکی از آزمایشهای کلاسیکِ مرتبط با کورتوجهی، فردی از شخصِ دیگری آدرسِ محوطه دانشگاه را میپرسد. در بین مکالمه این دو نفر، دو نفر که یک در را با خود حمل میکنند از بین این دو فرد عبور میکنند. یک تغییر این وسط رخ میدهد و فردی که در ابتدا آدرس را پرسیده بود با در از صحنه خارج میشود و یکی از افرادی که در را حمل میکرد، جای او را میگیرد و به مکالمه ادامه میدهد.
اغلب افرادی که در این آزمایش مشارکت کردند متوجه نشدند که فردی که با او مکالمه میکردند در میانه مکالمه تغییر کرده است (سیمون و لوین، ۱۹۹۸). آنها فقط یک ایده کلی از فردی که در حالِ مکالمه با او بودند، داشتند. تازمانیکه فرد جدید با این ایده مبهم همخوانی داشته باشد، آنها متوجه تغییر نمیشوند.
وقتی حتی متوجه نمیشوید فردی که مشغولِ صحبت با او بودید تغییر کرده است، چرا باید نگران این باشد که دیگران متوجه تغییرات جزئی یا ایراداتِ کوچکِ ظاهری و رفتاری شما میشوند؟
خبر بد درباره نامرئی بودن
خبر بد این است که اغلب آدمها اغلب متوجه تغییرات نمیشوند. وقتی لباس جدید و قشنگی میپوشید انتظار دارید که دیگران به شما توجه کنند. وقتی موهایتان را به آخرین مدل کوتاه میکنید، امیدوارید که دیگران متوجه این تغییر بشوند. اما مردم متوجه نمیشوند. درعوض، آنها یک ایده گنگومبهم درباره ظاهر و شکلوشمایل شما دارند.
تصویرِ جدیدِ دوستِ ما با کوتاهیِ جدید، از نظرمان شبیه به همان تصاویریِ قبلی ست که از او دیده بودیم. ما شخص را میبینیم، ولی متوجه تغییرات نمیشویم. این مهم است که حتی بعد از تغییراتی در پوشش و ظاهر از نظر دیگران همان آدمِ سابق باشیم؛ و دقیقاً همینطور است. دیگران ما را همان آدمِ قبلی میبینند. اما خیلی هم بد نیست که آنها متوجه مدل موی جدیدمان بشوند و تعریفی هم بکنند.
نتیجهگیری ساده است. ما اغلب فکر میکنیم که زیر نورافکن توجه دیگران هستیم. اما در واقعیت، دیگران به همهچیزِ ما توجه نمیکنند. آنها ممکن است فهمی اندک و محدود از ظاهر ما داشته باشند. احتمال اینکه از نظر دیگران نامرئی باشیم، خیلی بیشتر است.
به گزارش فرادید، اما ممکن است گاهی هم کلاً حسِ نامرئیبودن داشته باشیم، گویی که هیچکسی ما را نمیبیند. ما لباسِ واقعاً قشنگی میپوشیم و موهایمان را خیلی زیبا کوتاه کردهایم، اما هیچکس به ما توجه نمیکند. هیچکس از نوع پوشش و آرایشِ ما تعریف نمیکند. مرکز توجهیم یا نامرئی؟
مردم اغلب حس میکنند که مرکزِ توجه هستند. آیا حس میکنند که دیگران همه ابعاد و جنبههای ریز و درشتِ ظاهر آنها و کارهایی که انجام میدهند را تحتِ نظر دارند. به این پدیده «اثر نورافکن» گفته میشود.
در نخستین تحقیقِ علمی بروی اثر نورافکن از دانشجویان درخواست شد تیشرتی بپشوند که از نظرشان نامناسب و مایهخجالت است و وارد اتاقی شوند که سایر دانشجویان در آن حضور دارند.
گیلویچ و همکارانش (۲۰۰۰) دریافتند اغلب دانشجویانی که این تیشرت را به تن داشتند تصور میکردند که سایر دانشجویانی که در اتاق هستند به تیشرت آنها توجه خواهند کرد. آنها فکر میکردند که «زیر نورافکن» خواهند بود. اما تعداد کمی از حضار متوجه تیشرت شده بودند. درواقع تیشرت و طرح روی آن برای حضار نامرئی بود.
گیلویچ و همکارانش یکبار دیگر این آزمایش را تکرار کردند و این بار از دانشجویان درخواست کردند لباسی بپوشند که دوستش دارند و بهنظرشان در آن بسیار خوب به نظر میرسند.
دانشجویان باز هم تصور میکردند که زیر ذرهبین قرار خواهند گرفت و نورافکنِ توجه دیگران روی آنها تابیده خواهد شد. آنها باور داشتند که دیگران متوجه جذابیت و منحصربهفردبودنِ تیشرتی که آنها به تن کردهاند خواهند شد. اما تیشرت آنها اینبار هم از نظرها ناپدید ماند.
دیگران اصلاً متوجه تصویری که روی تیشرت این دانشجویان بود، نشده بودند. نه تیشرتی که فکر میکردند قشنگ نیست و نه تیشرتی که بهنظرشان جذاب بود، نظر کسی را جلب نکرده بود و هر دو از نظرها پنهان مانده بود.
آیا مردم متوجه تغییرات ظاهری ما میشوند؟
مردم در بدوِ ورود شما به یک مکانِ جدید به لباسی که به تن کردهاید توجه نمیکنند. اما آیا اگر لباسی که پوشیدهاید را عوض کنید آنها متوجه میشوند؟
در یک تحقیقِ مجزا، تیموتی لاوسون (۲۰۱۰) یک گروه از دانشجویان یک کالج را برای انجام آزمایش دعوت کرد. آنها ابتدا در اتاقی با هم ملاقات کردند، اما بعد به اتاقی دیگر منتقل شدند. محققان از یکی از حضار درخواست کردند که برخی از ملزومات آزمایش را به اتاق جدید بیاورد و البته لباسی که در بدو امر به تن داشت را عوض کند و با لباسی جدید وارد شود.
بهنظر میرسد که همه دانشجویان باید متوجه این تغییر بشوند. دانشجویی که لباسش را عوض کرده بود خودش باور داشت که اغلب حضار در اتاق به لباس او توجه کردهاند. اما اینبار هم کسی متوجه این تغییر نشده بود. تعویض لباس از نظرها پنهان مانده بود. شما میتوانید اتاق را ترک کنید، لباستان را سریع عوض کنید و دوباره به اتاق بازگردید و مطمئن باشید که افراد متوجه هیچکدام از این موارد نخواهند شد.
خبر خوب درباره نامرئی بودن
پس آیا ما زیر نورافکن توجه دیگران هستیم یا از نظر آنها نامرئی هستیم؟ ما اغلب فکر میکنیم زیر نورافکن هستیم، اما درواقع، در حالتِ کلی، ما نامرئی هستیم.
من این موقعیت را موقعیتِ خوب/بد میبینم. بهنظر میرسد اینکه مردم به همه جنبهها و ابعاد ریزودرشتِ رفتار و ظاهرِ ما توجه نکنند، خوب باشد. آنها متوجه لکه روی لباس ما، کوتاهیِ بدِ مویمان و اینکه چقدر خسته بهنظر میرسیم، نمیشوند و این خبر خوبی است.
درواقع، مردم فقط به مقادیر بسیار محدودی از اطلاعاتی که درباره ما وجود دارد توجه و آنها را رمزگشایی میکنند.
این را میتوان به وضوح از پدیدهای به نام «کورتوجهی» فهمید. وقتی جای چیزی را دراتاق تغییر میدهید، حتی اگر افراد به دنبال آن چیز بگردند، خیلی طول میکشد تا متوجه تغییری در آن بشوند. اگر دنبالش نگردند که بعید است متوجه تغییر بشوند.
حتی بزرگترین تغییرات نیز از نظرها پنهان میمانند. برای مثال، در یکی از آزمایشهای کلاسیکِ مرتبط با کورتوجهی، فردی از شخصِ دیگری آدرسِ محوطه دانشگاه را میپرسد. در بین مکالمه این دو نفر، دو نفر که یک در را با خود حمل میکنند از بین این دو فرد عبور میکنند. یک تغییر این وسط رخ میدهد و فردی که در ابتدا آدرس را پرسیده بود با در از صحنه خارج میشود و یکی از افرادی که در را حمل میکرد، جای او را میگیرد و به مکالمه ادامه میدهد.
اغلب افرادی که در این آزمایش مشارکت کردند متوجه نشدند که فردی که با او مکالمه میکردند در میانه مکالمه تغییر کرده است (سیمون و لوین، ۱۹۹۸). آنها فقط یک ایده کلی از فردی که در حالِ مکالمه با او بودند، داشتند. تازمانیکه فرد جدید با این ایده مبهم همخوانی داشته باشد، آنها متوجه تغییر نمیشوند.
وقتی حتی متوجه نمیشوید فردی که مشغولِ صحبت با او بودید تغییر کرده است، چرا باید نگران این باشد که دیگران متوجه تغییرات جزئی یا ایراداتِ کوچکِ ظاهری و رفتاری شما میشوند؟
خبر بد درباره نامرئی بودن
خبر بد این است که اغلب آدمها اغلب متوجه تغییرات نمیشوند. وقتی لباس جدید و قشنگی میپوشید انتظار دارید که دیگران به شما توجه کنند. وقتی موهایتان را به آخرین مدل کوتاه میکنید، امیدوارید که دیگران متوجه این تغییر بشوند. اما مردم متوجه نمیشوند. درعوض، آنها یک ایده گنگومبهم درباره ظاهر و شکلوشمایل شما دارند.
تصویرِ جدیدِ دوستِ ما با کوتاهیِ جدید، از نظرمان شبیه به همان تصاویریِ قبلی ست که از او دیده بودیم. ما شخص را میبینیم، ولی متوجه تغییرات نمیشویم. این مهم است که حتی بعد از تغییراتی در پوشش و ظاهر از نظر دیگران همان آدمِ سابق باشیم؛ و دقیقاً همینطور است. دیگران ما را همان آدمِ قبلی میبینند. اما خیلی هم بد نیست که آنها متوجه مدل موی جدیدمان بشوند و تعریفی هم بکنند.
نتیجهگیری ساده است. ما اغلب فکر میکنیم که زیر نورافکن توجه دیگران هستیم. اما در واقعیت، دیگران به همهچیزِ ما توجه نمیکنند. آنها ممکن است فهمی اندک و محدود از ظاهر ما داشته باشند. احتمال اینکه از نظر دیگران نامرئی باشیم، خیلی بیشتر است.