به گزارش میگنا جامعه روانپزشکی ایران و دانشگاههای تربیت کننده دستیار روانپزشکی از سالها پیش مبنای آموزش خود را بر اساس DSM بنا نهاده اند. و از همان سالهای ابتدای ورود روان پزشکی نوین به ایران تلاش های زیادی برای ترجمه متون روانپزشکی و معادلگذاری با بهرهگیری از زبان غنی و ریشهدار فارسی انجام شده است و کتاب پیش رو از زمره این تلاشها و برگردان فارسی دستنامه تشخیصی و آماری اختلالات روانی است.
دستنامه تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM) تلاشی است از سوی انجمن روانپزشکان آمریکا برای یکدست کردن نظام تشخیصی بالینگران حوزه بهداشت روان و تا به حال پنج ویرایش آن منتشر شده است.
این دستنامه با ویرایشهای پیاپی در 60 سال گذشته، در تلاش بوده که تعریفی عملیاتی و مستقل از نظرات فرد ارزیاب ارائه نمایند و این نظام طبقهبندی به تدریج به یک مرجع استاندارد اقدامات بالینی در زمینه بهداشت روان تبدیل شده است.
از آنجا که توصیف دقیق فرایندهای زمینهای آسیب شناختی بیشتر اختلالات روانی امکانپذیر نیست باید براین نکته تاکید نمود که ملاکهای تشخیصی فعلی بهترین توصیف موجود در مورد نحوه بروز و تشخیصگذاری اختلالات روانی توسط بالینگران آموزش دیده است.
هدف از تدوین DSM ارائه یک راهنمای کاربردی،کارا و قابل انعطاف در سامان بخشی اطلاعاتی است که بتواند به تشخیص دقیق و درمان اختلالات روانی کمک کند. این راهنمای تشخیصی و آماری ابزاری برای بالینگران، یک منبع آموزشی اساسی برای دانشجویان و بالینگران و مرجعی برای پژوهشگران این رشته محسوب می شود.
DSM مورد استفاده بالینگران و پژوهشگران زیادی با دیدگاه های مختلف(زیستی،روان پویشی،شناختی،رفتاری،بین فردی،خانواده/سیستم ها)است که همه آنها تلاش می کنند برای انتقال ویژ؟گی های اساسی بیماران شان به یک زبان مشترک دست یابند.
اطلاعات و یافته ها برای تمام متخصصینی که با جنبههای مختلف بهداشت روان سرو کار دارند. ملاکهای تشخیصی موجز و صریح هستند و هدف از ارائه آنها تسهیل ارزیابی عینی تظاهرات علائم در محیطهای مختلف بالینی-بستری،سرپایی، بیمارستان روزانه،روانپزشکی رابط-مشاور،مطب های خصوصی،مراقبت های اولیه و نیز مطالعات همهگیر شناختی اختلالات روانی جمعیت عمومی است.
در عین حال DSM-5 ابزاری است در جهت گردآوری و ارائه آمارهای صحیح بهداشت عمومی در زمینه میزانهای همابتلایی و مرگومیر اختلالات روانی.
نهایتا ملاکهای تشخیصی و متون مربوطه به عنوان یک درسنامه عمل می کنند که برای دانشجویانی که در ابتدای دوره حرفهای برای فهم و تشخیص اختلالات روانی نیاز به شیوهای ساختار یافته دارند و نیز برای متخصصینی که برای اولین بار به یک اختلال نادر بر می خورند،کمک شایانی می کنند.
هر چند انتقاداتی به این نظام طبقهبندی وارد شده است اما رشته روان پزشکی و روان شناسی بالینی بدون تعریفی عملیاتی از موضوعات مورد مطالعه این حوزه، در دنیای امروز به سرعت جایگاه خود را از دست خواهند داد و انجام پژوهشهای نظامدار در زمینه اثربخشی داروها و مداخلات درمانی دیگر غیر ممکن خواهد بود.
دکتر فرزین رضاعی
دانشیار روان پزشکی
دانشگاه علوم پزشکی کردستان