به گزارش اقتصاد آنلاین؛ اما از آن سو، دائما از رهبران مذهبی و روانشناسان میشنویم که بخشش و رها شدن از فشار احساسیِ خشم و رنجش برای سلامت روانیمان حیاتی است. این چنین است که از خود میپرسیم: «ببخشیم یا نه؟ و اصلا چطور وقتی غیر ممکن است این کار را انجام دهیم؟»
مثل اغلب افراد بعد از رفتار غیرمنصفانهای که در حق شما انجام شده و پس از آرام گرفتنِ امواج احساسات اولیهی متعاقب آن، با چالش تازهای روبهرو خواهید شد: آیا قرار است این آدم را ببخشید؟ آیا حتی وقتی غیرممکن به نظر میرسد، توانایی بخشیدن دارید؟
بخشش به چه معنا نیست؟
ابتدا بیایید مرور کنیم که بخشش چه معنایی ندارد، آن وقت میتوانیم دربارهی لزوم، چرایی و چگونگی بخشش از زاویهی دید مشترک و درستتری بحث را پیش ببریم. بیشتر ما حداقل اسیر یک طرز فکر غلط دربارهی بخشش هستیم. نگاهی به این لیست بیندازید و مطمئن شوید که اعتقاد اشتباهی در این زمینه نداشته باشید:
در این زمینه بخوانید؛
لطفا با خودتان مهربان تر باشید!
احساس شکست در وجودمان را چگونه متوقف کنیم؟
بخشش به این معنا نیست که کار اشتباه فرد را نادیده بگیرید یا انکار کنید.
بخشش به این معنا نیست که حتما لازم است به آن فرد بگویید که او را بخشیدهاید.
بخشش به این معنا نیست که پس از آن دیگر حق ندارید احساساتی دربارهی آن موقعیت داشته باشید.
بخشش به این معنا نیست که همه چیز در ارتباط شما با آن فرد خوب است یا موردی برای بررسی بیشتر در رابطه وجود ندارد.
بخشش به این معنا نیست که باید اتفاقی که رخ داده را فراموش کنید.
بخشش به این معنا نیست که لازم است آن فرد را همچنان در زندگی خود نگه دارید.
و نهایتا اینکه بخشش کاری نیست که به خاطر فرد مقابل انجام دهید.
اگر با کلمهی بخشش مشکل دارید و آن را معادل با هر یک از موارد بالا میدانید مجبور نیستید از این کلمه استفاده کنید، حتی اگر دلتان میخواهد میتوانید برای خودتان کلمهای تازه بسازید. چرا که بررسی یک ترومای احساسی و آزاد شدن از زخمهای گذشته معنایی فراتر از یک واژه دارد.
بخشش چیست؟
بخشش رها کردن قضاوت و نارضایتی از فردی است که در حق شما مرتکب کار اشتباهی شده است. وقتی میبخشید همچنین قرار است از احساس تلخی، کینهجویی و خشم رها شوید. برخی تصور میکنند برای بخشش حتما لازم است به فرد بگویند که او را بخشیدهاند، در آغوشش بگیرند، دستی به شانهاش بگذارند و برایش دعای خیر کنند. این کارها اگرچه ممکن است با بخشش همراه باشد اما لزومی به انجام آنها وجود ندارد. فرایند بخشش روندی تدریجی است؛ با انتخاب بخشش سعی میکنید حقیقت را دربارهی اتفاقی که رخ داده بپذیرید و بتوانید راهی برای زندگی کردن در وضعیت ذهنیای که «مسئله برای شما حل شده است» بیابید. همانطور که گفتم بخشش کاری نیست که برای فرد مقابل انجام میدهید؛ بخشش کاری است که شما برای خودتان انجام میدهید، میبخشید چون این کار برای شما مفید است.
چرا باید ببخشم؟
تحقیقات فراوانی نشان میدهد تمرین بخشش برای سلامت احساسی و بدنی شما مفید است. خشم، رنجش و نفرت احساساتی هستند که بار سنگینی را بر سلامت روانی و جسمی شما تحمیل میکنند. زمانی که احساسات خود را پردازش و رها نمیکنید، آنها در وجود شما گیر میافتند و ناراحتیهای جسمی مثل درد معده و فشار خون را باعث میشوند و همین طور به مشکلاتی مانند افسردگی و اضطراب دامن میزنند. زمانی که میبخشید این احساسات مخرب را رها میکنید، اگرچه بخشش تنها راه خلاصی از این احساسات نیست، اما یکی از بهترین روشها برای این کار است.
چرا بخشش تا این اندازه دشوار است؟
اگر بخشش کاری است که خودتان برای خودتان میکنید و اگر این کار حال شما را بهتر میکند، پس چه چیز بخشش را تا این حد دشوار میکند؟ دلایل فراوانی وجود دارد: وجود شما سرشار از فکر به انتقام و مجازات است، از اینکه دست بالا را داشته باشید لذت میبرید، نمیدانید موقعیت را چگونه برای خودتان حلاجی کنید، به آدرنالینی که خشم برای شما فراهم میکند اعتیاد پیدا کردهاید، هویت یک آدم قربانی را برای خود انتخاب کردهاید یا اینکه میترسید اگر ببخشید مجبور شوید ارتباط خود را با آن فرد برقرار یا قطع کنید. این دلایل را میتوانید با شناخت خود، احساسات، افکار و مرزهایی که برای خود در نظر میگیرید، برطرف کنید.
آیا مجبورم ببخشم؟
حالا که میدانید بخشش چه چیزهایی نیست و میدانید چرا اینقدر کار سختی است، وقت آن است که از خود سوال کنید آیا میخواهم که ببخشم؟ اعتقاد دارم که با بخشش میتوانید به خودتان برای بهبود یافتن از آنچه بر شما گذشته بهره ببرید و اگر آن را امتحان کنید شاید از فوایدش غافلگیر شوید. اما برای بخشیدن لازم است که «بخواهید» این کار را انجام دهید. گاهی نمیخواهید ببخشید، چون رنجش ایجاد شده عمق زیادی دارد، چون آن شخص بیش از حد سوءاستفادهگر بوده یا اینکه چون هیچ پشیمانیای از خود نشان نداده است. تا وقتی رنج و خشم خود را مشخص، تمام و کمال احساس، ابراز و رها نکردهاید (برای این کار از تمرین انتهای همین مقاله و چهار گام اساسی در بخشش میتوانید استفاده کنید) سعی نکنید کسی را ببخشید. در حقیقت بخشش بدون طی مراحل گفته شده تنها زخمهایتان را عمیقتر میکند، چرا که تنها دلیل آسیب دیدن شما این نیست که دلتان نخواسته شخص خاطی را ببخشید، و دلایل زیربنایی نیاز به رسیدگی دارند.
چهار گام اساسی در بخشش
اگر به نتیجه رسیدید که مایل به بخشش هستید، زمان و مکان مناسبی را برای تنها ماندن با افکارتان در نظر بگیرید. سپس برای بخشیدن، حتی زمانی که غیرممکن به نظر میرسد، این چهار گام را بردارید:
۱. به اتفاقی که باعث خشم شما شد فکر کنید. بپذیرید که این اتفاق رخ داده، احساس و واکنش خودتان را نیز قبول کنید. برای بخشیدن لازم است از حقیقت ماجرا و تاثیری که بر شما گذاشته آگاه باشید.
۲. به رشدی که در اثر این اتفاق تجربه کردهاید اذعان کنید. این اتفاق باعث شد چه چیزی را دربارهی خودتان، نیازها و مرزهایتان بیاموزید؟ نه تنها شما از این موقعیت جان سالم به در بردهاید، چه بسا به واسطهی آن رشد کرده باشید.
۳. حالا به فرد مقابل فکر کنید. او مرتکب خطا شده و همهی انسانها مرتکب خطا میشوند. او عملی از سر عقاید محدود و زاویهی دید ناعادلانهی خود انجام داده و همهی ما گاهی عملی از سر عقاید محدود و زاویهی دید ناعادلانهمان انجام میدهیم. در حالی که شما آزار میدیدید فرد مقابل در صدد برطرف کردن نیازی بوده، فکر میکنید این نیاز چه چیزی بوده و چرا این شخص برای تامین آن از چنین راه آسیبزنندهای اقدام کرده است؟
۴. نهایتا دربارهی اطلاع دادن یا ندادن به فردی که او را بخشیدهاید، تصمیم بگیرید. اگر تصمیم دارید بخشش خود را مستقیما به او نگویید، پس این کار را باید در خلوت خودتان انجام دهید، با صدایی که خودتان آن را بشنوید بگویید «تو را بخشیدم» و به دنبال آن هر توضیحی که لازم میبینید را بیان کنید.
بخشش مُهر اختتامی بر اتفاقی که برای شما رخ داده است میزند. شما هنوز به یاد میآورید که چه پیش آمده، اما دیگر به وسیلهی آن محدود نمیشوید. با کار کردن روی احساساتتان، آموختن اینکه چه کاری لازم است انجام دهید تا حدود و مرزهای خود را معین کنید و با رسیدگی به نیازهایتان در آینده بهتر میتوانید از خودتان مراقبت کنید. بخشیدنِ دیگری راهی شگفتانگیز برای گرامیداشت خودتان است. با این کار به دنیا نشان میدهید لایق این هستید که شاد باشید.
یک تمرین عملی و ساده
نوشتن رنجشها برای بخشش
یک تمرین ساده که روانشناسان به مراجعین خود پیشنهاد میدهند تمرین نوشتن است. در ساعتی از روز که کسی مزاحم شما نمیشود مکانی ساکت را انتخاب کنید و با یک قلم و کاغذ به آنجا بروید. به کسی که شما را آزرده است نامهای بنویسید؛ احساسات، افکار، خشم و تجربهی خود را با نوشتن بیرون بریزید. به یاد داشته باشید کسی قرار نیست این نامه را بخواند؛ این نامهی شماست.
بعد از اینکه تمرین بالا را انجام دادید قلم را به دست دیگرتان بدهید. نوشتن با دست غیرغالب (اگر راست هستید، با دست چپتان بنویسید)، به شما کمک میکند ذهن تحلیلی و قضاوتی خود را دور بزنید. در این حالت احتمالا متوجه میشوید که راحتتر و از لحاظ احساسی با صداقت بیشتری مینویسید.
قرار است همهی احساساتی را که درون خود حبس کردهاید به واسطهی قلمی که در دست دارید به حرکت و جریان درآورید. تصور کنید همهی آن رنجش، کینه، انتقام و ناراحتی که در اعماق وجودتان رخنه کرده به کاغذ انتقال پیدا میکند. حتی اگر فکر میکنید هرگز قادر نیستید او را ببخشید، یا نمیخواهید او را ببخشید، انجام تمرین نوشتاری شبیه به این، همچنان به شما کمک میکند تا حدی بر افکار منفی و از هم گسیختهای که دربارهی ماجرای رخ داده و فرد دارید غلبه کنید.
وقتی کسی به ما آسیب میزند، این طبیعی است که بخواهیم احساس خشم و کینه را درونمان نگه داریم و در صدد انتقام بمانیم. اما زمانی که به خشم خود وفادار میمانیم چون داشتن چنین احساسات منفیای عادلانه به نظر میرسد، نمیتوانیم بهبود پیدا کنیم. چه فکر کنید که برای بهبود یافتن به بخشش نیازی دارید یا نه، فرایند التیام به خودی خود برای شما حیاتی است. در مدتی که سعی در التیام خود دارید توجهتان را به خودتان معطوف کنید، و به چیزهایی که زندگی کاملتر و بهتری را برای شما به ارمغان میآورند.