پروین فرجزاده در گفتوگو با ایسنا درخصوص تحمیل سلیقه والدین بر فرزندان و اثرات مخرب آن، اظهار کرد: نوجوانی دورهای بسیار حساس در زندگی افراد است چراکه انسانها در این دوره با بحران بلوغ مواجه میشوند درنتیجه تغییرات عمیق شناختی، اجتماعی، جسمانی، روانی و... برای آنها ایجاد میشود که سازگاری فرد با این دوره نیز به زمان نیاز دارد.
این روانشناس خانواده افزود: یکی دیگر از تغییراتی که در دوره نوجوانی برای انسان ایجاد میشود تغییر ساختار تفکرات آنها است یعنی در این دوره نحوه تفکر فرد تفاوتی با بزرگسالان ندارد اما نکته قابل توجه این است که نوجوانان از تجربه کافی برخوردار نیستند و درنتیجه توانایی لازم برای انجام مطلوب و کامل امور را نیز ندارند.
وی ادامه داد: نوجوانان معمولا به نوعی خودمحوری دچار میشوند چراکه فرد در این سنین گمان میکند توانایی بالایی دارد و قادر به پیشبینی آینده است بنابراین در بسیاری از موارد مشاهده میشود که افراد در سنین نوجوانی از اینکه دیگران قادر به درک آنها نیستند شکایت دارند، درمجموع میتوان گفت با توجه به شرایط خاص شناختی، اجتماعی، عاطفی و... که نوجوان دارد فاصلهای میان او و بزرگسالان ایجاد میشود و نوجوان دچار نوعی حالت سرکشی و نارضایتی نسبت به شرایط خود میشود.
فرجزاده عنوان کرد: اگر نوع تربیت والدین از ابتدا دارای یک سبک مشاورهای و پذیرشی باشد زمانی که فرزند آنها به سن نوجوانی رسید مشکلات چندانی ایجاد نخواهد شد چراکه از همان ابتدا به شخصیت فرزند خود احترام گذاشته و او را در تصمیمگیریها مشارکت داده و از او نظرخواهی کردهاند اما اگر از ابتدا این اصول توسط والدین رعایت نشده باشد زمانی که در دوره نوجوانی قصد دارند نظرات خود را برای فرزندان بیان کنند با مخالفت و سرکشی آنها مواجه میشوند.
این روانشناس خانواده با تاکید بر تاثیرپذیری بالای نوجوانان از گروه همسالان و دوستان خود، اضافه کرد: در موضوعات خاص که والدین گمان میکنند نوجوان نظرات آنها را مورد پذیرش قرار نمیدهد میتوانند از طریق همسالان و دوستان او وارد عمل شوند برای مثال در دوران نوجوانی افراد دچار تغییرات جسمی و ظاهری میشوند که به صورت موقت هستند اما ممکن است در این دوران نوجوان احساس ناخوشایندی پیدا کند و تصمیم به انجام عمل زیبایی بگیرد درصورتی که نظر والدین این است که با توجه به قرارگیری در سن رشد اینگونه عملها موفقیتآمیز نیستند اما نوجوان نسبت به پذیرش این نظر مقاومت نشان میدهد در این زمان باید والدین از طریق گروه دوستان نوجوان نظرات خود را به او منتقل کنند.
وی با تاکید بر اینکه شیوههای تربیتی و نحوه برخورد والدین در بروز لجاجت در نوجوانان تاثیر بسزایی دارد، تصریح کرد: والدین باید از ابتدای کودکی برای رای و نظر فرزندان خود احترام قائل باشند در این صورت در زمان نوجوانی نیز آنها رای و نظر والدین خود را به آسانی میپذیرند و والدین میتوانند نقش مشاورهای خود را در تصمیمگیری آنها ایفا کنند.
فرجزاده یادآور شد: از زمانی که کودک دارای قدرت تشخیص و تصمیمگیری میشود والدین باید آنها را در انتخابهای کوچک مشارکت دهند برای مثال در هنگام خرید لباس برای کودک مطابق نظر او مدل و یا رنگ لباس را انتخاب کنند و در مواردی که نظر کودک برخلاف نظر والدین است و پافشاری زیادی بر تصمیم خود دارد تا حد امکان به نظر او احترام گذاشته شود و یا والدین از ابتدای کودکی نظرخواهی از کودک را آغاز کنند مثلا درمورد نوع غذا نظر او پرسیده و به این نظرات نیز احترام گذاشته شود.
این روانشناس خانواده بیان کرد: از حدود دو سالگی استقلال کودکان شکل میگیرد و آنها سعی دارند این استقلال را به دیگران گوشزد کنند بنابراین والدین باید از همین سن احترام گذاشتن به فرزند و نظرات او را آغاز کنند برای مثال زمانی که کودک اصرار دارد به تنهایی غذا بخورد لازم است این اجازه به آنها داده شود و نباید تنها به دلیل کثیف شدن محیط و یا اصرار بر صحیح غذا خوردن، کودکان محدود شوند اما والدین میتوانند درکنار حفظ استقلال کودک کار خود را انجام دهند یعنی حین بازیگوشی کودک در خوردن غذا به او کمک کنند.
وی خاطرنشان کرد: با بالا رفتن سن کودکان، احساس مالکیت در آنها ایجاد میشود و بر روی وسایل بازی خود حساسیت خاصی پیدا میکنند در این مرحله نیز والدین باید به این رای و نظر کودک احترام بگذارند درحقیقت اگر مراحل رشد کودک توسط والدین شناسایی شده و مطابق با آنها عمل شود زمانی که کودک به سن بلوغ و نوجوانی میرسد تنش چندانی با والدین خود پیدا نمیکند.
این روانشناس خانواده افزود: یکی دیگر از تغییراتی که در دوره نوجوانی برای انسان ایجاد میشود تغییر ساختار تفکرات آنها است یعنی در این دوره نحوه تفکر فرد تفاوتی با بزرگسالان ندارد اما نکته قابل توجه این است که نوجوانان از تجربه کافی برخوردار نیستند و درنتیجه توانایی لازم برای انجام مطلوب و کامل امور را نیز ندارند.
وی ادامه داد: نوجوانان معمولا به نوعی خودمحوری دچار میشوند چراکه فرد در این سنین گمان میکند توانایی بالایی دارد و قادر به پیشبینی آینده است بنابراین در بسیاری از موارد مشاهده میشود که افراد در سنین نوجوانی از اینکه دیگران قادر به درک آنها نیستند شکایت دارند، درمجموع میتوان گفت با توجه به شرایط خاص شناختی، اجتماعی، عاطفی و... که نوجوان دارد فاصلهای میان او و بزرگسالان ایجاد میشود و نوجوان دچار نوعی حالت سرکشی و نارضایتی نسبت به شرایط خود میشود.
فرجزاده عنوان کرد: اگر نوع تربیت والدین از ابتدا دارای یک سبک مشاورهای و پذیرشی باشد زمانی که فرزند آنها به سن نوجوانی رسید مشکلات چندانی ایجاد نخواهد شد چراکه از همان ابتدا به شخصیت فرزند خود احترام گذاشته و او را در تصمیمگیریها مشارکت داده و از او نظرخواهی کردهاند اما اگر از ابتدا این اصول توسط والدین رعایت نشده باشد زمانی که در دوره نوجوانی قصد دارند نظرات خود را برای فرزندان بیان کنند با مخالفت و سرکشی آنها مواجه میشوند.
این روانشناس خانواده با تاکید بر تاثیرپذیری بالای نوجوانان از گروه همسالان و دوستان خود، اضافه کرد: در موضوعات خاص که والدین گمان میکنند نوجوان نظرات آنها را مورد پذیرش قرار نمیدهد میتوانند از طریق همسالان و دوستان او وارد عمل شوند برای مثال در دوران نوجوانی افراد دچار تغییرات جسمی و ظاهری میشوند که به صورت موقت هستند اما ممکن است در این دوران نوجوان احساس ناخوشایندی پیدا کند و تصمیم به انجام عمل زیبایی بگیرد درصورتی که نظر والدین این است که با توجه به قرارگیری در سن رشد اینگونه عملها موفقیتآمیز نیستند اما نوجوان نسبت به پذیرش این نظر مقاومت نشان میدهد در این زمان باید والدین از طریق گروه دوستان نوجوان نظرات خود را به او منتقل کنند.
وی با تاکید بر اینکه شیوههای تربیتی و نحوه برخورد والدین در بروز لجاجت در نوجوانان تاثیر بسزایی دارد، تصریح کرد: والدین باید از ابتدای کودکی برای رای و نظر فرزندان خود احترام قائل باشند در این صورت در زمان نوجوانی نیز آنها رای و نظر والدین خود را به آسانی میپذیرند و والدین میتوانند نقش مشاورهای خود را در تصمیمگیری آنها ایفا کنند.
فرجزاده یادآور شد: از زمانی که کودک دارای قدرت تشخیص و تصمیمگیری میشود والدین باید آنها را در انتخابهای کوچک مشارکت دهند برای مثال در هنگام خرید لباس برای کودک مطابق نظر او مدل و یا رنگ لباس را انتخاب کنند و در مواردی که نظر کودک برخلاف نظر والدین است و پافشاری زیادی بر تصمیم خود دارد تا حد امکان به نظر او احترام گذاشته شود و یا والدین از ابتدای کودکی نظرخواهی از کودک را آغاز کنند مثلا درمورد نوع غذا نظر او پرسیده و به این نظرات نیز احترام گذاشته شود.
این روانشناس خانواده بیان کرد: از حدود دو سالگی استقلال کودکان شکل میگیرد و آنها سعی دارند این استقلال را به دیگران گوشزد کنند بنابراین والدین باید از همین سن احترام گذاشتن به فرزند و نظرات او را آغاز کنند برای مثال زمانی که کودک اصرار دارد به تنهایی غذا بخورد لازم است این اجازه به آنها داده شود و نباید تنها به دلیل کثیف شدن محیط و یا اصرار بر صحیح غذا خوردن، کودکان محدود شوند اما والدین میتوانند درکنار حفظ استقلال کودک کار خود را انجام دهند یعنی حین بازیگوشی کودک در خوردن غذا به او کمک کنند.
وی خاطرنشان کرد: با بالا رفتن سن کودکان، احساس مالکیت در آنها ایجاد میشود و بر روی وسایل بازی خود حساسیت خاصی پیدا میکنند در این مرحله نیز والدین باید به این رای و نظر کودک احترام بگذارند درحقیقت اگر مراحل رشد کودک توسط والدین شناسایی شده و مطابق با آنها عمل شود زمانی که کودک به سن بلوغ و نوجوانی میرسد تنش چندانی با والدین خود پیدا نمیکند.