افزایش میزان طلاق بعد جهانی داشته و علاوه بر جوامع غربی، در سایر جوامع نیز از شتابی چشمگیر برخوردار بوده است. نرخ طلاق در سالیان اخیر رو به افزایش بوده است به همین دلیل یکی از چالشهای موجود در جامعه دسترسی به منابع و اطلاعاتی در این زمینه است که به پیشگیری از طلاق کمک میکند. طلاق، تعادل عاطفی و روانی اعضای خانواده را مختل میکند .
طلاق یک پدیده روانى است، زیرا به تعادل روانى نه تنها دو انسان، بلکه فرزندان، دوستان، بستگان و نزدیکان آنها اثر مى گذارد (کریمی، 1395).
طلاق پدیدهاى اقتصادى است؛ به این معنا که هم مى تواند «مقدار درآمد» واحد اقتصادى را بر پاى دارد و هم به این معنا که یک عامل اقتصادى موجب از هم گسیختگى خانواده میشود.
گذشته از این «فقر»، و به طور کلى «خانواده طلاق» پدیده اى است که بر تمامى جوانب جمعیت در یک جامعه اثر دارد؛ زیرا از طرفى تنها واحد مشروع و اساسى تولید مثل یعنى خانواده را ناکارآمد میکند و از طرف دیگر بر کیفیت جمعیت اثر دارد چون موجب میشود فرزندانى محروم از نعمت خانواده تحویل جامعه گردند که به احتمال زیاد فاقد شرایط لازم در راه احراز مقام شهروندى یک جامعهاند(نوروزی، 1395).
طلاق پدیده ای تاثیر گذار بر خانواده است، چرا که خانواده کوچکترین واحد اجتماعی است که ثبات یا ناپایداریاش بر اعضای خانواده و جامعه اثر میگذارد و فروپاشی آن اثرات عمیقی بر فرزندان دارد. این کودکان بیشتر در معرض آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند و باعث میشوند در آسیبهای اجتماعی رد پایی از فرزندان طلاق به چشم بخورد(حامد، 1394).
طلاق یک پدیده فرهنگى است و از دیدگاهى دیگر یک پدیده ارتباطى؛ بدینسان در جامعه اى که فاقد ارتباطات سالم، درست و طبیعى است، پیوند زناشویى نیز استثناء نیست. پس توجه به طلاق نه تنها از دیدگاه فرد به عنوان انسان و فرزندانش مهم است، بلکه از دیدگاه جامعه، فرهنگ، اقتصاد و حتى جمعیت قابل اعتناست.
طلاق پدیدهاى اقتصادى است؛ به این معنا که هم مى تواند «مقدار درآمد» واحد اقتصادى را بر پاى دارد و هم به این معنا که یک عامل اقتصادى موجب از هم گسیختگى خانواده میشود.
گذشته از این «فقر»، و به طور کلى «خانواده طلاق» پدیده اى است که بر تمامى جوانب جمعیت در یک جامعه اثر دارد؛ زیرا از طرفى تنها واحد مشروع و اساسى تولید مثل یعنى خانواده را ناکارآمد میکند و از طرف دیگر بر کیفیت جمعیت اثر دارد چون موجب میشود فرزندانى محروم از نعمت خانواده تحویل جامعه گردند که به احتمال زیاد فاقد شرایط لازم در راه احراز مقام شهروندى یک جامعهاند(نوروزی، 1395).
طلاق پدیده ای تاثیر گذار بر خانواده است، چرا که خانواده کوچکترین واحد اجتماعی است که ثبات یا ناپایداریاش بر اعضای خانواده و جامعه اثر میگذارد و فروپاشی آن اثرات عمیقی بر فرزندان دارد. این کودکان بیشتر در معرض آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند و باعث میشوند در آسیبهای اجتماعی رد پایی از فرزندان طلاق به چشم بخورد(حامد، 1394).
طلاق یک پدیده فرهنگى است و از دیدگاهى دیگر یک پدیده ارتباطى؛ بدینسان در جامعه اى که فاقد ارتباطات سالم، درست و طبیعى است، پیوند زناشویى نیز استثناء نیست. پس توجه به طلاق نه تنها از دیدگاه فرد به عنوان انسان و فرزندانش مهم است، بلکه از دیدگاه جامعه، فرهنگ، اقتصاد و حتى جمعیت قابل اعتناست.
پژوهش در باب طلاق مى تواند با کشف و تعمیق شناخت پدیده طلاق، زمینه شناخت علمى و گسترده آن را فراهم کند و به ارتقاى فرهنگ جامعه در زمینه فرهنگ زناشویى و همچنین براى تدوین برنامههاى اجتماعى مناسب در جهت سالم سازى کانون خانواده و جلوگیرى از پیامدها و آثار زیانبار طلاق یارى رساند.
آمار طلاق در کشور روز به روز رو به افزایش است و این معضل بزرگ اجتماعى در هیچ زمانى مانند عصر حاضر، خطر انحلال کانون خانواده و آثار سوء ناشى از آن را به دنبال نداشته است.
چرا که اگر جامعه اى بسوى افزایش طلاق پیش برود، حتماً در آستانه بحران قرار مى گیرد (مشکى و همکاران، 1390). اما چگونه است زوجى که روزى با عشق و تمایل فراوان با یکدیگر ازدواج کرده اند، در زندگى مشترک به نقطه اى مى رسند که جدایى از هم را تنها علاج مشکل خود مى یابند؟
شرایط نامساعد ازدواج و تشکیل زندگى براساس موارد غیرمعقول و غیرمنطقى، از آغاز طلاق را در بطن خود دارد. به نحوى که وقوع آن از همان ابتدا قابل پیش بینى است، حتى اگر به عللى زندگى زناشویى تداوم یابد و به انحلال خانواده منتهى نشود، مصداق اصطلاح سوختن و ساختن خواهد بود، از این رو شناخت علل و عوامل طلاق مى تواند در برنامه ریزى جهت مشاورههاى قبل از ازدواج و پیشگیرى از طلاق به کار گرفته شود، طلاق با تمام کم و کاستىهایش، مهمترین تهدید علیه بنیان خانواده به شمار مى رود و شناخت عوامل مؤثر و متأثر از آن از اولویتهاى بهداشت روان به شمار مىرود.
طلاق اگرچه به چارهسازى یک ازدواج اشتباه یا حفظ بقایاى یک خانواده از هم پاشیده، پا به میان مىگذارد؛ اما چون طوفانى آشیانه کودکان را در هم مىکوبد، قامت زن را مىشکند و مرد را به زانو در مى آورد، موضوع طلاق در زمره غمانگیزترین پدیدههاى اجتماعى است و طبق مطالعات صورت گرفته در ایران، آمار طلاق در حال افزایش است.
این پدیده در جامعه امروز به عنوان یکی از آسیبهای اجتماعی مطرح می شود که ریشه در تغییر و تحولات گوناگون فرهنگی، اجتماعی، زیستی و... دارد که با پیچیده تر شدن زندگی امروز، سطح آن نیز شدت یافته است.
آمار طلاق در کشور روز به روز رو به افزایش است و این معضل بزرگ اجتماعى در هیچ زمانى مانند عصر حاضر، خطر انحلال کانون خانواده و آثار سوء ناشى از آن را به دنبال نداشته است.
چرا که اگر جامعه اى بسوى افزایش طلاق پیش برود، حتماً در آستانه بحران قرار مى گیرد (مشکى و همکاران، 1390). اما چگونه است زوجى که روزى با عشق و تمایل فراوان با یکدیگر ازدواج کرده اند، در زندگى مشترک به نقطه اى مى رسند که جدایى از هم را تنها علاج مشکل خود مى یابند؟
شرایط نامساعد ازدواج و تشکیل زندگى براساس موارد غیرمعقول و غیرمنطقى، از آغاز طلاق را در بطن خود دارد. به نحوى که وقوع آن از همان ابتدا قابل پیش بینى است، حتى اگر به عللى زندگى زناشویى تداوم یابد و به انحلال خانواده منتهى نشود، مصداق اصطلاح سوختن و ساختن خواهد بود، از این رو شناخت علل و عوامل طلاق مى تواند در برنامه ریزى جهت مشاورههاى قبل از ازدواج و پیشگیرى از طلاق به کار گرفته شود، طلاق با تمام کم و کاستىهایش، مهمترین تهدید علیه بنیان خانواده به شمار مى رود و شناخت عوامل مؤثر و متأثر از آن از اولویتهاى بهداشت روان به شمار مىرود.
طلاق اگرچه به چارهسازى یک ازدواج اشتباه یا حفظ بقایاى یک خانواده از هم پاشیده، پا به میان مىگذارد؛ اما چون طوفانى آشیانه کودکان را در هم مىکوبد، قامت زن را مىشکند و مرد را به زانو در مى آورد، موضوع طلاق در زمره غمانگیزترین پدیدههاى اجتماعى است و طبق مطالعات صورت گرفته در ایران، آمار طلاق در حال افزایش است.
این پدیده در جامعه امروز به عنوان یکی از آسیبهای اجتماعی مطرح می شود که ریشه در تغییر و تحولات گوناگون فرهنگی، اجتماعی، زیستی و... دارد که با پیچیده تر شدن زندگی امروز، سطح آن نیز شدت یافته است.
با توجه به این که طلاق در گذشته نزد مردم، به عنوان یک امر مذموم و قبیح و در عین حال وحشتآور تلقی میشده؛ ولی امروزه میبینیم که طلاق، ابزار رایجی شده که به مدد آن، افراد خود را از وضعیت موجود رها میکنند.
به طوری که نسل امروز ما نسبت به گذشته از پدیده طلاق، وحشت و استرسی به خود راه نمیدهد و این امر خیلی راحت در حال جا افتادن در جامعه است، اما چیزى که انسان را دل چرکین مىکند این است که طلاق چیزی است مقابل پیوند انسانی و اجتماعی؛ و به نوعی باعث ویران شدن خانواده میشود.
به طوری که نسل امروز ما نسبت به گذشته از پدیده طلاق، وحشت و استرسی به خود راه نمیدهد و این امر خیلی راحت در حال جا افتادن در جامعه است، اما چیزى که انسان را دل چرکین مىکند این است که طلاق چیزی است مقابل پیوند انسانی و اجتماعی؛ و به نوعی باعث ویران شدن خانواده میشود.