کودک آزاری پدیدۀ جدیدی نیست. حداقل 600 سال است که کودک آزاری شناخته شده و مبارزه با آن نیز به انحاء گوناگون وجود داشته است. در مورد کودک آزاری مباحث بسیاری مطرح است.
عده ای آن را به چهار نوع آزار جسمی- جنسی- عاطفی و غفلت تقسیم می کنند و عده ای کودک آزاریهای نظامی و سیاسی را نیز به آن اضافه می کنند.
این مباحث سالها در جوامع مختلف جریان دارد،کتابها و مقالههای مختلفی در مورد آنها نوشته و منتشر شده است. اما مبحث جدیدی در کودک آزاری مطرح شده که به نظر میرسد جای کار دارد. این مبحث جدید « سرآمد آزاری » یا آزار کودکان تیزهوش است.
از دو جنبه میتوان کودکان تیزهوش را تعریف کرد:
عده ای آن را به چهار نوع آزار جسمی- جنسی- عاطفی و غفلت تقسیم می کنند و عده ای کودک آزاریهای نظامی و سیاسی را نیز به آن اضافه می کنند.
این مباحث سالها در جوامع مختلف جریان دارد،کتابها و مقالههای مختلفی در مورد آنها نوشته و منتشر شده است. اما مبحث جدیدی در کودک آزاری مطرح شده که به نظر میرسد جای کار دارد. این مبحث جدید « سرآمد آزاری » یا آزار کودکان تیزهوش است.
از دو جنبه میتوان کودکان تیزهوش را تعریف کرد:
- کودک تیزهوش، کودکی است که در یک یا چند مهارت چون ورزش، درس وتحصیل، موسیقی، نقاشی و… سرآمد بوده و این امور را برتر از آنچه از سن او انتظار میرود، انجام دهد. این برتری باید ابتدا بدون آموزش و تنها به جهت علاقۀ کودک و استعداد ذاتی او دیده شده و سپس تحت تعلیم قرار بگیرد.
کودک تیزهوش کودکی است که هوشبهری بالای 130 داشته باشد. کودکان تیزهوش مانند دیگر کودکان، نیازمند برآورده شدن چهار نیاز اصلی خود شامل نیازهای فیزیکی، نیازهای آموزشی، نیازهای عاطفی- روانی و نیازهای اجتماعی- تفریحی هستند.
- شروع فعالیتهای فیزیکی و بلوغ زودرس عقلی بسیار زودتر از همسالان خود
بر انگیخته شدن سریع حس کنجکاوی و توجه ویژه به مسائل و اتفاقات اطراف
علاقه شدید به مطالعه کتاب
علاقه شدید به نوشتن و سراییدن شعر
فراگیری سریع
مهارت در برقراری ارتباط با دیگران
تفاوت عمدۀ کودکان تیزهوش با سایر کودکان، تفاوت در تفکر آنهاست.
آنها با وجود کودکی، بزرگ می اندیشند و همین نکته، سرآغاز رفتار نامناسب والدین و اولیا مدرسه با آنهاست، چرا که فراموش میکنند این کودکان در مقایسه با همسالان خود عاقل و منطقی اند، نه در مقایسه با والدین خود.
کودکان تیزهوش اغلب میپندارند علاقه والدین و آموزگاران و… به آنها تنها به دلیل برتری آنهاست.
بدون این ویژگی کسی به آنها توجهی ندارد،بنابراین گاه سعی میکنند با پنهان کردن استعداد خود- اگر موفق بشوند- رفتار واقعی دیگران با خود را محک بزنند.
کودک باهوش، هنوز یک کودک است و مانند همسالان خود نیازمند محبت و تشویق به جای والدین است. باید به کودک سرآمد فهماند که محبت والدین به او جهت استعداد ویژه او نیست، بلکه او را به خاطر آن که فرزند آنهاست دوست دارند. این احساس که او را به خاطر خودش دوست داریم به کودک اطمینان میدهد که اگر زمانی با شکست یا عدم موفقیتی روبهرو شد، همه چیز را تمام شده نبیند.
از کودک سرآمد به اندازۀسن او و نه به اندازۀ استعداد ویژه او انتظار داشته باشیم. هر چند او درک و فهمی به مراتب بالاتر از همسالانش دارد. اما او فرزند و کودک ماست. او نیز مانند سایر کودکان نیازمند تشویق و دریافت هدیه است. دوست دارد در مقابل نمرات درخشان و یا رفتارهای نیکو تشویق شود. اغلب والدین به جهت توقع بالایی که از این کودکان دارند، موفقیتهای آنها را عادی جلوه دارد وآنها را تشویق نمیکنند و باعث سرخوردگی کودک میشوند.
به تمارضهای او پاسخ نداده و توجه نکنید. اگر میبینید که به عمد کاری را انجام نمیدهد، درسی را فرا نمیگیرد و یا در خواندن و نوشتن و… عمداً اشتباه میکند، به هیچ وجه با او دعوا نکنید. مانند کودکان دیگر درس را مجدداً برای او توضیح بدهید به کم شدن نمرۀ او درست مانند دیگر کودکان واکنش نشان دهید و بگذارید او خودش اشتباهاتش را جبران کند، اما دقت کنید که این واکنشها تمارض است یا او واقعاً متوجه نکته ای نشده است اگر میبینید دوست ندارد بین همسالان خود در مدرسه، در جمع فامیل و دوستان و… مطرح شود، از موفقیتهای او تعریف نکنید.
احساس متمایز بودن از دیگران، برقراری ارتباط با آنها را مشکل میکند و گاه برای فرار از آزار و اذیت همسالان، کودک شیوۀ دیگری چون تنبلی و… را در پیش میگیرد. اگر برای جلب توجه، جنجال و جر و بحث به راه می اندازد، اصلاً توجه نکنید. فراموش نکنیم که 2 تا 3 درصد افراد جامعه سرآمد هستند.
آنها با وجود کودکی، بزرگ می اندیشند و همین نکته، سرآغاز رفتار نامناسب والدین و اولیا مدرسه با آنهاست، چرا که فراموش میکنند این کودکان در مقایسه با همسالان خود عاقل و منطقی اند، نه در مقایسه با والدین خود.
کودکان تیزهوش اغلب میپندارند علاقه والدین و آموزگاران و… به آنها تنها به دلیل برتری آنهاست.
بدون این ویژگی کسی به آنها توجهی ندارد،بنابراین گاه سعی میکنند با پنهان کردن استعداد خود- اگر موفق بشوند- رفتار واقعی دیگران با خود را محک بزنند.
کودک باهوش، هنوز یک کودک است و مانند همسالان خود نیازمند محبت و تشویق به جای والدین است. باید به کودک سرآمد فهماند که محبت والدین به او جهت استعداد ویژه او نیست، بلکه او را به خاطر آن که فرزند آنهاست دوست دارند. این احساس که او را به خاطر خودش دوست داریم به کودک اطمینان میدهد که اگر زمانی با شکست یا عدم موفقیتی روبهرو شد، همه چیز را تمام شده نبیند.
از کودک سرآمد به اندازۀسن او و نه به اندازۀ استعداد ویژه او انتظار داشته باشیم. هر چند او درک و فهمی به مراتب بالاتر از همسالانش دارد. اما او فرزند و کودک ماست. او نیز مانند سایر کودکان نیازمند تشویق و دریافت هدیه است. دوست دارد در مقابل نمرات درخشان و یا رفتارهای نیکو تشویق شود. اغلب والدین به جهت توقع بالایی که از این کودکان دارند، موفقیتهای آنها را عادی جلوه دارد وآنها را تشویق نمیکنند و باعث سرخوردگی کودک میشوند.
به تمارضهای او پاسخ نداده و توجه نکنید. اگر میبینید که به عمد کاری را انجام نمیدهد، درسی را فرا نمیگیرد و یا در خواندن و نوشتن و… عمداً اشتباه میکند، به هیچ وجه با او دعوا نکنید. مانند کودکان دیگر درس را مجدداً برای او توضیح بدهید به کم شدن نمرۀ او درست مانند دیگر کودکان واکنش نشان دهید و بگذارید او خودش اشتباهاتش را جبران کند، اما دقت کنید که این واکنشها تمارض است یا او واقعاً متوجه نکته ای نشده است اگر میبینید دوست ندارد بین همسالان خود در مدرسه، در جمع فامیل و دوستان و… مطرح شود، از موفقیتهای او تعریف نکنید.
احساس متمایز بودن از دیگران، برقراری ارتباط با آنها را مشکل میکند و گاه برای فرار از آزار و اذیت همسالان، کودک شیوۀ دیگری چون تنبلی و… را در پیش میگیرد. اگر برای جلب توجه، جنجال و جر و بحث به راه می اندازد، اصلاً توجه نکنید. فراموش نکنیم که 2 تا 3 درصد افراد جامعه سرآمد هستند.