تاریخچه زندگی جان فردریکسون:
جان فردریکسون، از شش سالگی به کار در کارگاه آهنگری پدرش در کلیر لیک ایالت آیووا میپرداخت. او به پدرش در آهنگری، جوشکاری، تعمیر ابزارآلات کشاورزی و ساختن نردههای آهنی کمک میکرد. والدین جان فردریکسون امیدوار بودند که او روزی مسئولیت کارگاه را برعهده بگیرد؛ اما معلم موسیقی او والدینش را قانع کرد که او استعداد موسیقی دارد و باید به کالج برود. او پس از فراغت از تحصیل، موسیقیدانی حرفهای شد. اما این پایان مسیر فردریکسون نبود. او پس از کمکگرفتن از یک درمانگر، تصمیم گرفت درمانگر شود و همین تصمیم، مسیر حرفهای او را تغییر داد.
ISTDP چیست؟
رویکرد رواندرمانی پویشی فشرده کوتاه مدت (ISTDP)، نوعی رواندرمانی کوتاه مدت است که از طریق پژوهشهای تجربی و ویدئوهای ضبط شده توسط حبیب دوانلو، روانپزشک و روانکاو، ایجاد شده و توسعه یافته است. هدف اصلی این روش درمانی، کمک به بیمار برای غلبه بر مقاومت درونی در مقابل تجربه احساساتی است که به دلیل دردناک یا ترسناک بودن، خارج از آگاهی قرار دارند. مداخلات ISTDP بهطور خاص برای حل مشکلات اضطرابی، افسردگی، جسمانی سازی، اختلالات شخصیتی و آسیبهای ناشی از دلبستگیهای ناایمن اولیه مؤثر است.جان فردریکسون یکی از مدرسین به نام istdp در دنیا می باشد
مسئولیتهای جان فردریکسون
فردریکسون از سال ۱۹۸۸ در دانشکده روانپزشکی واشنگتن، مشغول به فعالیت و تدریس بوده است. او رئیس برنامه آموزشی نظارتی و برنامه آموزشی رواندرمانی پیشرفته، همچنین مدیر گروه بالینی در دانشکده واشنگتن بودهاست. وی در حالحاضر، رئیس مشترک برنامه آموزشی روانپویشی فشرده کوتاه مدت دانشکده واشنگتن است.
او ریاست مشترک برنامه آموزشی ایتالیا که توسط انجمن EDT ایتالیا حمایت میشود را برعهده دارد. همچنین، رئیس برنامه آموزشی ISTDP نروژ و بریتانیا و عضو هیئت علمی برنامه آموزشی ISTDP در آزمایشگاه روانشناسی در ورشو است.
اساتید و مربیان جان فردریکسون
مسیر درمانگری وی با مطالعه نوشتهها و کتابهای اریک فروم شروع شدهاست. او چند سال تحت آموزش روانکاوی قرار گرفت. او با دیدن نوارهای ویدئویی درمان روانپویشی، روانکاوی را به شکلی زنده و فعال آموزش دید، آموزشی که به گفته خودش هرگز تصورش را نداشت. زمانی که او، رئیس یک برنامه آموزشی رواندرمانی روانکاوانه بود، با حبیب دوانلو آشنا شد و به مدت ۲ سال نزد بنیانگذار رویکرد ISTDP، دکتر حبیب دوانلو، آموزش دید که به گفته خود، این آموزش باعث شد بسیاری از مفاهیم را در سطوحی بسیار عمیقتر از قبل درک کند. وی بعدها تحت آموزش و نظارت پاتریشیا کاگلین نیز قرار گرفت. این آموزش، روش درمانی او را بسیار متمرکزتر و موثرتر کرد.
جان فردریکسون در تاریخهای ۳ آذر ماه سال ۱۴۰۰ وبینار، وقتی خشم به درون رانده میشود، ۲۳ بهمن سال ۱۴۰۱ وبینار چگونگی ایجاد ارتباط (پیمان) درمانی با مراجعین آسیب دیده و شکننده و در تاریخ ۲۹ مرداد سال ۱۴۰۱ وبینار کار روی آستانه های تاب آوری اضطراب را برای ایرانیان برگزار کرد.
تألیفات
جان فردریکسون بیش از بیست و پنج مقاله و همچنین ۴ کتاب منتشر کرده است. اغلب کتابهای جان فردریکسون به زبانهای فارسی، نروژی، دانمارکی، لهستانی، آلمانی، اسپانیایی و چینی ترجمه و منتشر شده است. کتابهای او عبارتند از:
رواندرمانی پویشی: هنر گوش دادن از نگاهی چندگانه (۱۹۹۸)
هم آفرینی تغییر: فنون تأثیرگذار درمان پویشی (۲۰۱۳)
دروغ هایی که به خود میگوییم (۲۰۱۷)
هم آفرینی امنیت: درمان بیماران شکننده (۲۰۲۰)
فعالیتهای آموزشی جان فردریکسون
جان فردریکسون تا قبل از درمانگرشدن، چندین سال بهصورت حرفهای موسیقی کار میکرد. هنگامی که او درمانگر شد، تفاوت زیاد میان درمانگری و موسیقی توجه او را جلب کرد. به نظر جان فردریکسون، موسیقی بسیار ساختارمندتر، سازمان یافته و سیستماتیک تر آموزش داده میشود تا به نوازندگان کمک کند، مهارتهای اجرایی و عملی خود را توسعه دهند و اثری هنری خلق کنند. هدف زندگی جان فردریکسون این است، همانگونه که اساتید موسیقیاش، موسیقی را به وی آموختند، با الهامگرفتن از موسیقی، درمانگری را آموزش دهد.
جان فردریکسون، فیلمهایی از کار بالینی خود را در کشورهای مختلفی از جمله هلند، دانمارک، نروژ، لهستان، ایتالیا، بریتانیا، لبنان، دبی، هند، استرالیا و سراسر ایالات متحده ارائه کردهاست. او معتقد است مهارتآموزی بیش از برنامههای نظارتی، برای بهبود کار درمانگران موثر است. وی مطالعهای سه ساله را در یک گروه آموزشی آغاز کرده است که در آن فرایندهای یادگیری درمان مطالعه میشود.
نتایج این پژوهش در آینده، اساس کتابی است که در زمینه آموزش و یادگیری درمان تجربی نگارش خواهد شد. کتابی که از طریق آموزش پنجاه مهارت مهم، روش ایجاد یک اتحاد درمانی را به درمانگران آموزش میدهد. جان فردریکسون از اساتید بین المللی رویکرد رواندرمانی پویشی فشرده کوتاهمدت است که سمینارهای مختلفی نیز در ارتباط با مداخلات بالینی در این رویکرد برگزار میکند.
نظر جان فردریکسون در مورد رابطه اسلام و ISTDP
جان فردریکسون در پاسخ به سوال یک دانشجوی ایرانی در مورد رابطه اسلام با رواندرمانی پویشی فشرده کوتاه مدت، چنین میگوید:
“این درمان مبتنی بر این فرض است که بیمار با یکیشدن با حقیقت هیجانی، در لحظه تغییر شکل میدهد.” جان فردریکسون از دانشجو معنی کلمه اسلام میپرسد و او پاسخ میدهد، “تسلیم شدن”. جان فردریکسون تأیید میکند و میگوید “بله. تسلیم حقیقت شدن”. سپس، فردریکسون از سنت توماس اکویناس، جملهای را نقل میکند که گفته است “ما هرگز نباید تسلیم انسان دیگری شویم، چون باعث میشویم او به گناه بیافتد؛ چون حقیقت، همیشه، فراتر از هر انسانی است.” در واقع،در نگاه جان فردریکسون، ارتباط میان اسلام و این روش درمانی این است که هر دو بر پیوستن به حقیقت تأکید دارند.
نظر جان فردریکسون در مورد رنج و التیام آن با الهام از شاعر پارسی مولانا
مولوی، شاعر بزرگ پارسی، اشاره کردهاست که جدایی از حقیقت، منبع آلام انسان است. جان فردریکسون نیز با اشاره به این جمله از مولوی، دفاعها را منبع رنج و بیماری انسانها میداند. او میگوید: دفاعها روشهایی هستند که به وسیله آنها، در مورد واقعیت و احساساتمان، به خودمان دروغ میگوییم. او اشاره میکند که کودکان یاد میگیرند، از دفاعها برای سازگاری با محیطشان، استفاده کنند؛ اما این دفاعها، که در ابتدا انطباقی بودند، در طول زندگی باعث رنج و نشانههای بیماری میشوند. وقتی به بیماران کمک میکنیم تا روشهای نادیدهگرفتن واقعیت و احساساتشان را مشاهده کنند و از آنها رویبرگردانند، حقیقت هیجانی درونشان میتواند بیدار شود. درواقع، با یکیشدن با واقعیت هر لحظه، به بیماران کمک میکنیم که بهبود پیدا کنند.