شواهد نشان می دهد؛ افرادی که در روابط صمیمی به سر می برند، از علائم مربوط به استرس و اضطراب کمتری برخوردارند. با این وجود، روابط صمیمانه می تواند در طول زمان به علت خطرات و مشکلات گوناگون نظیر حسادت، دروغگویی و خیانت آسیب ببینند.
خیانت احتمالا بیشترین آسیب را به یک رابطه وارد می کند. دروغ گویی و خیانت جنسی و عاطفی نمونه هایی از خیانت هستند، اما هر رفتاری که نشان می دهد معیارهای مهربانیی، وفاداری و احترام در یک رابطه صمیمی نقض شده اند هم می تواند خیانت محسوب شود.
هنگامی که فردی خیانت می بیند، احساس می کند، او و رابطه برای شریکش کمتر اهمیت دارند. همچنین خیانت به سرعت می تواند به انحلال رابطه و نیز افسردگی تبدیل شود.
بنابر نظر متخصصان، افشای تعهد شکنی، به هر طریقی که باشد با انواع واکنش های احساسی مانند افزایش اضطراب و افسردگی و همچنین مواردی حادتر نظیر اندیشه های خودکشی همراه است.
خیانت همسر، یکی از دلایل اصلی تهدید طلاق و پرخاشگری فیزیکی و همچنین ایجاد علائم افسردگی است. پیمان شکنی می تواند معلول مواردی مثل ازدواج اجباری، نارضایتی از زندگی زناشویی، تنوع طلبی، مشکلات رفتاری، روانی، شخصیتی و آسیب های رفتاری یا جسمی دوران کودکی باشد. سوءاستفاده از کودک شامل انواع رفتارهای فیزیکی، احساسی، سوءاستفاده جنسی، غفلت یا رفتارهای سهل انگارانه که سبب آسیب بر سلامت، رشد، بقا، مسئولیت و اعتماد به نفس کودک می شود، جایگاهی ویژه در مشکلات بزرگسالی افراد دارد.
در این زمینه، یک مطالعه پژوهشی توسط متخصصان حوزه روانشناسی دانشگاه اردکان انجام شده است که در آن، ابعاد رفتاری و فیزیکی آسیبهای دوران کودکی در زوجین دارای سابقه تعهد شکنی بررسی شده اند.
در این مطالعه، تعدای از مردان و زنان دارای سابقه خیانت زناشویی مشارکت داشته اند که از طریق مصاحبه استاندارد علمی، اطلاعات مورد نیاز پژوهشگران را فراهم آورده اند. این اطلاعات سپس با استفاده از روش های آماری، تجزیه و تحلیل شده اند.
بر اساس یافتههای این تحقیق و همچنین الگوی پارادایمی حاصل از آن، میتوان جهت شناسایی و همچنین پیشگیری از آسیبهایی که بهطور بالقوه در خانواده ممکن است منجر به خیانت شوند، اقدامات لازم را انجام داد.
در این باره، یاسر رضاپور میرصالح، دانشیار و محقق گروه مشاوره دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه اردکان و دو همکارش در این تحقیق می گویند: نتایج تحلیل مصاحبهها نشان داد : افراد دارای سابقه تعهد شکنی زناشویی، در دوران کودکی خود دچار آسیبهای رفتاری و فیزیکی شامل: سوء رفتار (تنبیه، تندخویی والدین، بیگاری و اجبار رفتاری)، شیوههای تربیتی نادرست والدین (محبت افراطی، خودمحوری والد، عدم نظارت و تناقض رفتاری والدین) و همچنین بدعملکردی ساختار خانواده (تعارضات خانوادگی، تنیدگی مرزها و نابرابری بین فرزندان) شده بودند.
به گفته آن ها، همچنین بررسی روند مصاحبهها نشان داد: این آسیبها، مشکلاتی را برای افراد در کودکی و بزرگسالی و در زمینههای مختلف زندگی به وجود آورده بودند.
با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آسیب های رفتاری و فیزیکی دوران کودکی می تواند زمینه ساز رفتارهایی شوند که ممکن است تعهدشکنی زناشویی افراد در بزرگسال را در پی داشته باشد.
به گفته رضاپور میرصالح و همکارانش، با توجه به تجربیات مشترکی که افراد با سابقه تعهدشکنی زناشویی داشته اند، می توان به شناسایی زوجین در معرض خطر این مساله اقدام کرد و در مشاوره های پیش از ازدواج، این موارد را لحاظ کرد تا با آموزش های لازم در این زمینه، بتوان از تعهد شکنی زناشویی پیشگیری کرد.
آن ها معتقدند: آسیب زدایی از خاطرات اولیه با توجه به نتایج این پژوهش و درک ارتباط رفتارهای فعلی با آن ها می تواند در مشاوره پیش از ازدواج راهگشا باشد. اما به دلیل این که بسیاری از این خاطرات با تجربیات دردناک همراه هستند، پیشنهاد می شود برای آسیب زدایی از آن ها از درمان های موج سوم مانند درمان بخشودگی و شفقت به خود استفاده کرد، هرچند اثربخشی این مداخله ها باید ابتدا با استفاده از مطالعات تجربی تأیید شود.
از این یافته ها، یک مقاله علمی پژوهشی تهیه گردیده که دوفصل نامه پژوهش های روان شناسی بالینی و مشاوره وابسته به دانشگاه فردوسی مشهد آن را منتشر نموده است.