لارنس کلبرگ (Lawrence Kohlberg) (۱۹۸۷–۱۹۲۷) یک روانشناس بود که بیشتر به خاطر نظریهاش بر مراحل رشد اخلاقی شناخته میشود. وی به عنوان استاد در دانشگاه شیکاگو و دانشگاه هاروارد به تدریس اشتغال داشتهاست.
نظریه وی توسعهای بر کار ۲۵ سال پیش ژان پیاژه در ارتباط با رشد اخلاقی در کودکان بود.
نظریه وی توسعهای بر کار ۲۵ سال پیش ژان پیاژه در ارتباط با رشد اخلاقی در کودکان بود.
مراحل استدلال اخلاقی
کلبرگ معتقد بود قضاوت اخلاقی با پیشرفت سن و طبق این مراحل رشد میکند:
سطح یک: اصول اخلاقی پیشا تعارفی؛ (تا سن عقلی ده سال)
کلبرگ معتقد بود قضاوت اخلاقی با پیشرفت سن و طبق این مراحل رشد میکند:
سطح یک: اصول اخلاقی پیشا تعارفی؛ (تا سن عقلی ده سال)
مرحلهٔ اول: توجه به تنبیه و فرمانبرداری (اخلاقی رفتار میکنم مبادا تنبیه بشوم).
مرحله دوم: توجه به نفع شخصی (اخلاقی رفتار میکنم تا پاداش بگیرم).
مرحله دوم: توجه به نفع شخصی (اخلاقی رفتار میکنم تا پاداش بگیرم).
در این سطح نگاه شخص به اخلاق دیدی بازاری و بدهبستانکارانه است.
سطح دو: اصول اخلاقی تعارفی؛ (تا سن عقلی سیزده سال)
سطح دو: اصول اخلاقی تعارفی؛ (تا سن عقلی سیزده سال)
مرحله سوم: رعایت اخلاق از روی رعایت رسوم و قواعد جمعی و جهت همرنگی با جماعت (گرایش به پسرخوب/دختر خوب بودن برای اجتناب از پذیرفته نشدن)
مرحله چهارم: رعایت اخلاق به خاطر نزدیکی به سرچشمههای اقتدار (یعنی جهت پذیرفته شدن از طرف صاحبان قدرت و کسب شأن اجتماعی ).
مرحله چهارم: رعایت اخلاق به خاطر نزدیکی به سرچشمههای اقتدار (یعنی جهت پذیرفته شدن از طرف صاحبان قدرت و کسب شأن اجتماعی ).
در این سطح اخلاقی رفتار کردن شخص از روی تعارف و رعایت رسوم است و در شرایطی که قید و بند اجتماعی نباشد رفتار اخلاقی فرد به سطح یک بازمیگردد.
سطح سه: اصول اخلاقی پسا تعارفی؛ (بعد از بلوغ عقلی و شکلگیری فردیت)
سطح سه: اصول اخلاقی پسا تعارفی؛ (بعد از بلوغ عقلی و شکلگیری فردیت)
مرحله پنجم: توجه به پیمان اجتماعی (رعایت اخلاق در راستای رفاه همگان و نفع همه؛ احترام به حرمت و فردیت افراد)
مرحله ششم: پایبندی به اصول اخلاقی (اخلاقی بودن از درون فرد میجوشد و ربطی به جامعهای که در آن میزید ندارد؛ رفتار شخص بنا بر رعایت اصول وجدانی خودش جریان مییابد. فرد فارغ از موقعیتش اخلاقی رفتار میکند تا پیش خودش شرمنده نشود).
مرحله ششم: پایبندی به اصول اخلاقی (اخلاقی بودن از درون فرد میجوشد و ربطی به جامعهای که در آن میزید ندارد؛ رفتار شخص بنا بر رعایت اصول وجدانی خودش جریان مییابد. فرد فارغ از موقعیتش اخلاقی رفتار میکند تا پیش خودش شرمنده نشود).
معمایی که لارنس کلبرگ در ابتدای تحقیق خود به کار برد، به صورت زیر است:
خانمی به دلیل نوع خاصی از سرطان نزدیک به مرگ بود. نوع خاصی از دارو وجود داشت که پزشکان فکر میکردند ممکن است منجر به نجات وی شود. این دارو نوع خاصی از رادیوم بود که داروسازی در همان شهر آن را کشف کرده بود. هزینه ساخت دارو گران بود ولی داروساز ده برابر هزینهای را که برای تولید آن انجام داده بود را مطالبه میکرد. وی ۲۰۰ دلار برای رادیوم خرج کرده بود ولی برای یک دوز مختصر از دارو ۲۰۰۰ دلار مطالبه میکرد. همسر خانم مبتلا به بیماری -آقای هینز- به هر کس که میشناخت برای تهیه پول مراجعه کرد ولی تنها موفق به تهیه ۱۰۰۰ دلار شد که نصف مبلغ مورد نیاز بود. او به داروساز گفت که همسرش در حال مرگ است و از او درخواست کرد که یا دارو را به او ارزانتر بفروشد یا به وی اجازه دهد که بقیه پول را بعداً بدهد. اما داروساز به او گفت: «نه، من دارو را کشف کردهام و میخواهم از آن پول کسب کنم.» در نتیجه هینز ناامید شد و با زور وارد مغازه داروساز شد تا دارو را برای همسرش به سرقت ببرد. آیا هینز باید با زور وارد آزمایشگاه میشد تا دارو را برای همسرش سرقت کند؟ اگر بله چرا و اگر نه چرا؟