گاهی اوقات به دلایل مختلفی، ممکن است عملکرد کارکنان و کارمندان یک شرکت کاهش یابد و سازمانها نتوانند کارایی خوبی از خود نشان دهند.اگر شما بهعنوان یک مدیر یا رهبر، بتوانید با تغییر ساختاری در سازمان، راههایی برای رشد و افزایش عملکرد کارمندان، تیمها و به تبع آن سازمان خود پیدا کنید، میتوانید درآمد بسیار بالایی نیز برای سازمان رقم بزنید.یکی از بهترین راهحلها برای شما، کوچینگ سازمانی است. در این مطلب قصد داریم تا به بررسی مفهوم کوچینگ سازمانی، تاریخچه و اهمیت استفاده از آن در سازمانها و کسبوکارها بپردازیم. در ادامه با ما همراه باشید.
کوچینگ سازمانی چیست؟
کوچینگ سازمانی به سازمانها و کسبوکارها کمک میکند تا از طریق بهبود عملکرد کارمندان و تیمهای مختلف، همکاری موثر آنها باهم و تقویت مهارتهای ارتباطی و لیدرشیپی، عملکرد و بهرهوری سازمان افزایش پیدا کند و نیروهای شاد و راضیتری در سازمانها حضور داشته باشند.کوچینگ سازمان نیروی مدیران، کارمندان و تیمهایی که یک سازمان را شکل میدهند تمرکز میکند و هدف اصلی آن، کمک به آنها برای حرکتکردن در جهت اهداف و چشماندازهای یک شرکت است.البته کوچینگ سازمانی میتواند در شناسایی اهداف سازمانی و نحوه رسیدن به آنها هم موثر باشد و به سازمانها در موضوعاتی مثل سودآوری، مدیریت بحران و… کمک کند.
پس به زبان خیلی ساده:
کوچینگ سازمانی فرایندی است که در آن فردی با نقش مربی یا همان کوچ، با استفاده از اصول و تکنیکها خاصی، ابه مدیران، کارمندان و تیمهای آن سازمان کمک میکند که در جهت اهداف سازمان و در راستای افز ایش عملکرد و بهره وری حرکت کنند. این کار در نهایت منجر به بهبود عملکرد و پیشرفت و ارتقای آن سازمان و افزایش درآمد و سودآوری میشود.
کوچینگ سازمانی در عمل (مثالی از کوچینگ سازمانی)
شاید بپرسید کوچینگ سازمانی دقیقا چه نتایجی را برای سازمان به همراه دارد و کوچهای سازمانی دقیقا چه فعالیتهایی را انجام میدهند؟
اجازه دهید با یک مثال توضیح دهیم.
فرض کنید شما بهعنوان مدیر، در سازمان و شرکتتان، با کاهش انگیزه و بازدهی تیمها و کارمندانتان روبهرو شدهاید. در اینجا با توجه به ابعاد سازمان، یک یا چند کوچ سازمانی به کمک شما میآیند تا این مشکل را حل کنند.
کوچهای سازمانی ابتدا به سراغ شناخت سازمان، اهداف و مقاصد و تیمهای آن میروند و با پرسیدن سوالات قدرتمند کوچینگ، سعی میکنند دلایل کاهش بازدهی کارمندان، کاهش سودآوری سازمان و… را پیدا میکنند.
برای مثال ممکن است کاهش بازدهی و عملکرد یکی از کارمندان به دلیل مشکلات خانوادگی یا اختلاف با یکی از همکاران خود پیش آمده باشد و به عملکرد کل تیم ضربه بزند.
وظیفه کوچ سازمانی این است که در یک فرایند گفتگومحور این دلایل و مشکلات را پیدا کرده و سپس به فرد کمک کند تا با خودآگاهی بیشتر، راهحل این مشکل را پیدا کند. این کار در ابعاد بزرگتر باعث میشود تا شاهد افزایش عملکرد، رشد و پیشرفت سازمان خود باشید.
تاریخچه کوچینگ در سازمانها و کسبوکارها
کوچینگ سازمانی مفهوم نسبتا جدید و نوینی است که در اواخر قرن بیستم شکل گرفت. در این دوره زمانی، با رشد فناوری و اینترنت، تعداد استارتاپها و کسبوکارهایی که ایده و محصولی جدید به بازار عرضه میکنند بیشتر شد و در نتیجه، مشکلاتی در سازمانهای آنها شکل میگرفت.
به همین دلیل، محققان برای حل این مشکل، مفهومی به نام بیزینس کوچینگ را ابداع کردند. با گذشت زمان، این مفهوم به بررسی دقیقترِ ساختار سازمانها پرداخت و کوچینگ سازمانی پدید آمد.
تفاوت کوچینگ سازمانی با بیزینس کوچینگ
به طور کلی، کوچینگ سازمانی یکی از انواع و زیرمجموعههای بیزینس کوچینگ است. بیزینس کوچ، تلاش میکند تا با تجزیه و تحلیل دادههای یک کسبوکار، خروجیها و نتایج یک سازمان را توسعه دهد.
کوچ سازمانی نیز تلاش میکند تا مواردی مانند سلامتِ فرهنگ رفتاری و سازمانی، عملکردتیمها و… را در نظر بگیرد.در نتیجه میتوانیم بگوییم که بیزینس کوچ بیشتر روی توسعه خروجیها و نتایج یک سازمان متمرکز است و کوچ سازمانی، روی بهبود فرایندهای درونتیمی یک سازمان تمرکز دارد.
چرا باید از کوچ سازمانی استفاده کنیم؟
شما در یک سازمان با آدمها، ویژگیها و فرهنگهای مختلف روبهرو هستید؛ بر خلافِ یک ماشین یا ربات، برای مدیریت و افزایش عملکرد، انگیزه و مهارتهای نیروی انسانی، نیاز دارید تا راهکارهای انسانی را در پیش بگیرید.یعنی نیازها، دغدغهها و مشکلات نیرویهای سازمان را بررسی و متناسب با آنها و ویژگیهای هر فرد، برای افزایش راندمان او در کار، راهکارهایی را بیندیشیداینجا است که استفاده از کوچینگ سازمانی برای شما اهمیت پیدا میکند. البته موضوع به همینجا ختم نمیشود و به کار بردن کوچینگ سازمانی در کسبوکار، نتایج بسیار زیادی را برای شما به همراه دارد. در این بخش به بررسی این نتایج خواهیم پرداخت.
کمک به رشد سریع کسبوکارها
کسبوکارها وقتی رشد میکنند که حس موفقیت و رشد تیمی (نه فقط رشد فردی) در کارمندان وجود داشته باشد.با کوچینگ سازمانی، اتحاد و ارتباط موثر بین رهبر و سایر اعضای تیم، باعث هماهنگی و تلاش بیشتری در اعضای تیم میشود. به همین دلیل رشد کسبوکار سریعتر اتفاق میافتد.
افزایش انگیزه نیروها و سرعت رشد سازمان
شاید بخش بزرگی از مشکل عدم بازدهی سازمان شما، ریشه در مسائل عاطفی، درگیریهای ذهنی و مسائل شخصیِ افرادِ مشغول در سازمان داشته باشد. اگر به بررسی این مشکلات نپردازید، ممکن است سازمان شما با شکستهای بزرگی روبهرو شود.
کوچهای سازمانی از طریق تعامل و ارتباط نزدیک با تمامی افراد سازمان، نسبت به این مشکلات آگاه میشوند و برای حل آن به کارمندان کمک میکنند. هرچه ارتباط با کارمندان یک سازمان بهتر باشد، مدیریت کارها هم سادهتر میشود، انگیزه کارکنان و سرعت رشد سازمان هم بالا میرود.
افزایش خلاقیت در سازمان
خلاقیت یکی از مهمترین مسائلی است که شرکتهای بزرگ به آن اهمیت میدهند. با استفاده از خلاقیت در یک سازمان، میتوانید مشکلات و مسائل را با یکدهمِ منابع حل کنید.
به دلیل افزایش انگیزه کارکنان با استفاده از کوچینگ سازمانی، خلاقیت نیز در فضای کار افزایش مییابد و میتوانیم شاهد تسهیل فرایند رسیدن به اهداف سازمانی باشیم.
افزایش رضایت شغلی و عملکرد کارمندان
کوچ سازمانی مسئول حفظ سیستم و نظم سازمان است؛ بنابراین کارکنان میتوانند برای صحبتکردن درباره تمام حقوق و وظایف خود به کوچ اعتماد کنند و برای رفع هر نوع ناراحتی در محل کار نزد او بیاید تا این مسائل بهموقع برطرف شود.
این احساس امنیت و اعتمادی که توسط کوچ به کارمند داده میشود، باعث میشود کارمندان بهجای هر نقص دیگری در سیستم، روی کار خودشان تمرکز کنند. تمرکز کارمندان روی کار، یک اصل مهم برای بهرهوری یک شرکت است.
علاوه بر این، یک کارمند زمانی به کار وفادار و متعهد میماند که از طرف رهبر و مدیر، مزایا و پاداش و احترام ببینید. قدردانی و توجه به کارمندان باعث میشود که آنها بهتر کار کنند.
با کوچینگ سازمانی میتوانید یک محیط مثبت برای کارمندان ایجاد و آنها را تشویق کنید تا بهتر کار کنند.
کوچ درون سازمانی و کوچ برون سازمانی
به طور کلی، روابط کوچینگی سازمانها به دو دسته تقسیم میشوند:
کوچ درون سازمانی
کوچ برون سازمانی
با شناخت این دو مفهوم و درک تفاوت بینِ آنها، میتوانید راحتتر نسب به استفاده از کوچینگ سازمانی اقدام کنید. در این بخش به بررسی این دو مفهوم خواهیم پرداخت.
کوچ درون سازمانی
همانطور که از نام این مفهوم پیداست، این نوع کوچ عضوی از سازمان است و در آن فعالیت میکند. لازم به ذکر است که معمولا این فرد، سمتِ کوچ را در سازمان ندارد و بهعنوان یک مدیر یا رهبر، نقشِ کوچ را نیز ایفا میکند.
یک کوچ درون سازمانی میتواند با توجه به شناختی که از سازمان دارد، تصمیمات خوبی را برای بهبود بازدهی و راندمان شرکت اتخاذ کند؛ اما در مقابل، ممکن است این تصمیمات منافعی را نیز برای او به دنبال داشته باشند و روی تصمیم او تاثیر بگذارند.
کوچ برون سازمانی
کوچ برون سازمانی شخصی است که هیچ شناخت و ارتباط قبلی از سازمان شما ندارد و تلاش میکند با تحقیق و بررسی درباره سازمان شما، به این شناخت دست پیدا کند.
از آنجایی که تصمیمات و راهکارهای ارائهشده توسط یک کوچ برون سازمانی، منافع مستقیمی از سمت سازمان برای او ندارد، تصمیماتی که در سازمان اتخاذ میکند معمولاً با سوگیری کمتری همراه است.