توانمندسازی کودکان – بخش چهارم
عجله، کار کودک نیست ما که بزرگ‌تر هستیم وقتی در تنگنای زمانی قرار می‌گیریم و برای انجام کاری به ما فشار می‌آورند، نگران می‌شویم، دست‌وپای‌مان را گم می‌کنیم و حتی اگر دچار اشتباه هم نشویم، فشار روانی برای انجام سریع کار، تا مدت‌ها روان ما را می‌آزارد؛ و چه بسا که در چنین شرایطی کاملا گیج و منگ شویم و نتوانیم کاری انجام دهیم. خب! وقتی فشار برای...

عجله، کار کودک نیست

ما که بزرگ‌تر هستیم وقتی در تنگنای زمانی قرار می‌گیریم و برای انجام کاری به ما فشار می‌آورند، نگران می‌شویم، دست‌وپای‌مان را گم می‌کنیم و حتی اگر دچار اشتباه هم نشویم، فشار روانی برای انجام سریع کار، تا مدت‌ها روان ما را می‌آزارد؛ و چه بسا که در چنین شرایطی کاملا گیج و منگ شویم و نتوانیم کاری انجام دهیم. خب! وقتی فشار برای انجام عجله‌ای و شتاب‌زده کاری، ما بزرگ‌ترها را دستخوش رنج می‌کند، مطمئنا برای کودکان پیامدهای روانی بدتر و نگران‌کننده‌ای خواهد داشت. این فشار روانی می‌تواند پیامدهایی چون خواب‌پریشی و ناآرامی در خواب را داشته باشد. جدای از این، هنگامی که کودک با فشار برای انجام شتاب‌زده و عجله‌ای کاری روبه‌رو می‌شود، به ناچار دچار اشتباه می‌شود و این حس در او پیدا می‌شود که توانایی و شایستگی انجام کار را ندارد و اعتماد به ‌نفس خودش را از دست می‌دهد. پیامد آن در بزرگ‌سالی چنین می‌شود که او خود را ناتوان در انجام کارها می‌بیند.

بجنب دیگه!

چیزی در کاربرد پشت سرهم و بیش از اندازه این کلمه نهفته است، کم‌خوابی، بدخوابی و دندان‌قروچه پیاپی در خواب است؛ بار روانی این کلمه خودش را هنگامی که کودک خواب است نشان می‌دهد.

هر پدر و مادری می‌داند که کودک نوپا توانایی پیداکردن کفش‌های خود را ندارد چه برسد به این‌که بخواهد جوراب‌هایش را به‌پا کند. هنگامی که کلمه «بجنب دیگه!» یا «عجله کن!» پشت سرهم از دهان‌تان بیرون می‌پرد، لحن صدای‌تان را بسنجید و فکر کنید که این کلمه‌ها را چگونه به گوش او می‌رسانید.

اگر هنگامی‌که این کلمه را به زبان می‌آورید، آن را با صدایی ملتمسانه و درمانده مانند صدای گریه می‌گویید یا جیغ می‌زنید و فریاد می‌کشید یا با دست به روی پای‌تان می‌کوبید یا با پنجه به صورتتان می‌کشید و می‌گویید: «بجنب دیگه!»، مراقب پیامدهای آن باشید.

شما از کودک‌تان می‌خواهید عجله کند اما لحن و شیوه گفتن شما باری از احساس گناه را سر او می‌ریزد؛ کودک درخواست شما را انجام می‌دهد و عجله می‌کند اما احساس بدی پیدا می‌کند؛ حس گناه‌کار بودن.

«من از آن‌ صبحی که داد و فریاد من، تصوری عصبانی و خشمگین از من در ذهن بچه‌ها ساخته بود، بیزار بودم.» این را «پل کلمن» روان درمانگر خانواده و نویسنده کتاب «چگونه به او بگویید؟»، می‌گوید: «پس با خودم پیمان بستم دادوفریاد راه نیندازم و چشم‌قره نروم حتی اگر فرزندم چی پوف‌هایش را روی زمین ریخته باشد یا هنگام بیرون‌رفتن از خانه از من بخواهد چیزی را برایش پیدا کنم. به‌جای این که به او یورش ببرم و بگویم: « ۵ دقیقه پیش بهت گفتم تلویزیون رو خاموش کن»، آرامش خودم را حفظ کنم چون کودک در آرامش، دنبال راهی می گردد که بتواند کارش را سریعتر انجام دهد.