توانمندسازی کودکان به روشهای مختلف انجام میشود. رفتار والدین و پدرومادرها با کودکان مهمترین عامل شکلگیری شخصیت آنها در آینده است. در ادامه با تاثیری که تنبیهکردن بر رفتار کودکان میگذارد، آشنا میشوید.
هیچوقت یک کودک را تهدید نکنیدبزرگترها بهویژه مادرها هنگامی که با آزار یا نافرمانی کودکان روبهرو میشوند دست به دامن تهدید میشوند و گمان میکنند با تهدید میتوانند کودک را بترسانند و او را سربهراه کنند و جلو رفتارهای نادرستش را بگیرند. اما تهدید راه خوبی برای پرورش کودکان و بهبود رفتار آنها نیست و بیشتر پاسخی وارونه دارد و در شخصیت او اثر ویرانگر میگذارد. بعلاوه شاید وقتی بزرگتر شد مشکلات رفتاری و روانی برای او در پی داشته باشد.
«میخوای گریه کنی یه بهانه برات درست کنم بهتر گریه کنی»هنگامیکه از گریه و ونگزدن فرزندتان سرخورده و کلافه شدهاید، تهدید کارایی چندانی ندارد و به کارتان نمیآید. وقت عصبانیت به کودکمان میگوییم: «یا این کار رو میکنی یا دیگه خودت میدونی!» (این کار رو بکن وگرنه من میدونم و تو!) یا « اگر یه بار دیگه این کار رو بکنی یه اردنگی می خوری»( این کار رو یه بار دیگه کردی، نکردی! نشونت میدم!). مشکل اینجاست هرچقدر هم خوب تهدید بکنید، تهدید شما دیر یا زود قدرتش را از دست میدهد. تهدید به کتک، شما را به کار ناخوشایند کتکزدن کودک میرساند؛ کاری که ثابتشده هیچ کمکی به تغییر رفتار کودک و بهترشدن آن نمیکند.
یادگیری برای کودکان زمانبر است؛ «پژوهشها نشان داده که کودکان زیر دوسال به احتمال ۸۰ درصد یک اشتباه یا خطا را دوباره در همان روز تکرار میکنند؛ هر اندازه هم که شما در خانه نظم و مقررات تعیین کنید سودی ندارد.» این را موری استراس جامعه شناس و استاد آزمایشگاه خانواده نیوهمپشایر میگوید.
حتی هر جور برنامه و راهبرد مقرراتی سختگیرانه برای بهبود رفتار کودکان بزرگتر از ۲ سال هم به کار ببرید مطمئن باشد راه به جایی نمیبرد و سودمند نخواهد بود. راه درست این است که مجموعهای از راهکارها و راهبردهای موثر و راهگشا را به کار ببندید؛ برای مثال او را دوباره راهنمایی کنید، مطلب درست را به او بیاموزید، کودک را از موقعیت آزاردهنده دور کنید و یا زمان استراحت و فراغتی به کودک بدهید. این راهکارها مطمئنتر و قابل اعتمادتر از تهدید زبانی و کتکزدن هستند.
«بذار بابات بیاد خونه، برات دارم!!»این بدترین، ناخوشایندترین و بیارزشترین جمله آشنایی است که مادرها برای تهدید و ترساندن کودکان به کار میبرند. همچنین بسیار آبکی و ناکارا است. راه موثر این است که شما مراقب جایگاه و موقعیت خودتان باشید. راه و شیوه پرورشی و تربیتی که به آینده و به فرد دیگر واگذار میشود، به پیامد و دستاورد مناسب در بهبود رفتار کودکتان نمیرسد. تنها جایگاه و اثرگذاری شما را تضعیف میکند. هم چنین وقتی پدر کودک به خانه برگردد کودک شما فراموش کرده است که چه اشتباهی انجام داده است و اثری در یادگیری بهتر و پرورش او ندارد؛ به این وسیله او از اشتباهش درس نخواهد گرفت. از سوی دیگر وقتی چنین تهدیدی میکنید کودک تا زمان برگشت پدرش به خانه، در وحشت پیشبینی تنبیه و مجازاتی که ممکن است با آن روبهرو شود به سرخواهد برد و این وحشت پیامد و اثر روانی بدتری از تنبیهکردن و کتکزدن دارد.
به این نکته توجه داشته باشید که واگذاری و سپردن برخورد و تربیت کودک به دیگری که قرار است بیاید، قدرت و سلطه شما را کاهش میدهد.
کودک با خودش میگوید: «چرا من باید کاری را که مامان میگه انجام بدم یا ازش بترسم وقتی هرکاری میکنم مامان هیچ واکنش یا برخوردی نمیکنه و هیچ وقت هیچ کاری نمیکنه؟!» درواقع کودک توخالی بودن این تهدید را میفهمد و بدون ترس و نگرانی به کارهای اشتباهش ادامه میدهد. این را هم بدانید که وقتی پدرش برگردد شاید شما داستان را فراموش کرده باشید و یادتان برود به پدرش بگویید یا به پدرش بگویید اما پدرش هیچ واکنشی نشان ندهد؛ کودک چنین برداشت می کند که کارش چندان مهم یا نادرست نبوده است یا گمان میکند کاری که از نگاه مادر درست نیست از نگاه پدر درست است؛ برداشت میکند که اگر کارش هم نادرست باشد پدرش او را تنبیه نمیکند یا برداشت میکند پدر هیچ ارزش و اهمیتی به حرف مادر نمیدهد. به پیامدهای این برداشتها فکر کردهاید؟؛ کودک برای خودش استدلال میکند، نتیجه و پیامد این استدلال، تضعیف جایگاه و قدرت شما است و کودک به خودش حق میدهد به گفتههای شما ارزش و اهمیتی ندهد؛ مهمتر از این کودک یاد نمیگیرد و کار نادرست خود را هم چنان ادامه میدهد؛ این بار اما بیشتر و جسورانهتر سرپیچی و نافرمانی میکند. آیا باز هم گمان میکنید با تهدید کودک میتوانید کارتان را پیش ببرید؟