کودکان شخصیت و رفتار خود را براساس توصیفی که از آنها میکنیم، تعریف میکنند. توصیفهایی که از آنها میکنیم در ذهنشان نقش میبندد و ممکن است آینده آنها را شکل دهد. هنگامی که کودکی را با صفت « تو چقدر تنبلی؟» بازخواست میکنیم ممکن است او تنبل بودن را باور کند و تنبلی به یکی از ویژگیهای شخصیتی او تبدیل شود. بنابراین در گفتوگو با کودکان باید مراقب باشیم که از چه جملهها و عباراتی استفاده میکنیم.
«چرا نمیتونی مانند خواهرت باشی؟!»
شاید گمان کنید که گفتن چنین جملههایی برای پرورش کودکتان سودمند باشد و به او کمک کند؛ «نگاه کن ببین پدرام چهجور خودش زیپ کاپشناش را میبندد» یا « سارا به آسانی این کار را انجام میده، تو چرا نمیتونی؟!». اما این را بدانید که مقایسه کردن، اغلب برعکس عمل میکند. یادتان باشد فرزند شما خودش است با تواناییها و ویزگیهای خودش؛ او نه پدرام است و نه سارا.
کارشناسان میگویند پدرومادرها از سنجش و مقایسه بهعنوان یک مرجع یا چارچوب برای ارزیابی فرزندان خودشان بهره میبرند. اما نباید بگذارید فرزندتان شما را در حال مقایسه و سنجش او با دیگران ببینید یا سخنی از شما بشنود که نشانگر سنجش و مقایسه او با دیگران باشد. کودکان رفتار و شخصیت خود را به سرعت پیشرفت و گسترش میدهند. سنجش و مقایسه کودکتان با دیگران به او نشان میدهد که شما میخواهید او متفاوت از چیزی که هست باشد.
سنجش و مقایسه کمکی به تغییر رفتار کودکتان نمیکند. بهجای این کار، تمرکزتان را روی این بگذارید که کاری را که کودتان برای انجامش آماده نیست یا دوست ندارد انجام دهد، خودتان انجام دهید تا او ببیند. کودکان بهطور طبیعی از رفتار پدرومادرشان رونوشت برمیدارند و همان کارهایی را انجام میدهند که پدرومادرشان انجام میدهند. فشارآوردن به کودکان برای انجام کارها، آنها را گیج میکند یا موجب خشم و لجبازی آنها میشود. بهجای فشارآوردن میتوانید کودک را در انجام کار تشویق کنید؛ «آفرین! زیپ کاپشنت رو خودت بستی.» یا «ممنون که لباسهات رو خودت درآوردی.»
«تو بهتر از این میدونی»
نیش و کنایه و تمسخر مانند سنجش و مقایسه بیش از تصور ما به پرورش کودک آسیب میزند. این را بدانید که کودک ممکن است بهتر از آنچه رفتار میکند نداند. آموزش فرآیندی آزمون و خطایی است؛ یعنی کودک یاد میگیرد؛ انجام میدهد؛ اشتباه میکند؛ دوباره انجام میدهد اما اشتباهش را تکرار نمیکند. البته این روند یادگیری آزمون و خطا ادامه دارد. ممکن است کودک شما نداند که یک پارچ آب سنگین است و پارچ هنگام بلندکردن از دستش بیفتد یا ممکن است یک پارچ شیشهای پر آب، خالی به نظر برسد یا ممکن است پارچ آبی که به آن دست میزند متفاوت و سنگینتراز پارچ آبی باشد که در کودکستان آن را پر و خالی میکند.
حتی اگر اشتباهی را که دیروز انجام داده، دوباره تکرار کند ممکن است توضیحات و آموزههای شما به اندازه لازم برای او قابل فهم نبوده باشد. به جای سرزنش یا نیش و کنایه، بهتر است کار درست را برای فرزندتان تعریف کنید و به او بگویید: « بهتره این کار را اینجوری انجام بدی، ممنون.»
گفتن جملههایی مانند «باور نمیکنم این کار رو کرده باشی!» یا «حالا وقت انجام این کار بود؟!» وحشتناک بهنظر میرسد. نباید بیش از اندازه این جملات را به کار ببرید. کاربرد این جملات این پیام را به آنها میدهد که « تو وبال گردنی» یا «تو اصلا درستبشو نیستی.».