توانمند‌سازی کودکان – بخش اول
این چیزها را به کودک‌تان نگویید عبارت‌هایی را که باید از دایره لغات و گفتار خود با کودک‌تان دور کنید را یاد بگیرید و بیاموزید چگونه با کودک‌تان سخن بگویید که گفته‌های شما را بشنود. درحال انجام چند کار به‌طور همزمان هستید؛ در آشپزخانه غذا می‌پزید و هم‌زمان به مشکل اداری پیش‌آمده در محل کارتان فکر می‌کنید که صدایی هزار بار فکر شما را قطع...

این چیزها را به کودک‌تان نگویید

عبارت‌هایی را که باید از دایره لغات و گفتار خود با کودک‌تان دور کنید را یاد بگیرید و بیاموزید چگونه با کودک‌تان سخن بگویید که گفته‌های شما را بشنود.

درحال انجام چند کار به‌طور همزمان هستید؛ در آشپزخانه غذا می‌پزید و هم‌زمان به مشکل اداری پیش‌آمده در محل کارتان فکر می‌کنید که صدایی هزار بار فکر شما را قطع می‌کند و از آشپزی باز می‌دارد. صدای کودک‌تان است که یک بار خوردنی می‌خواهد، یک بار برای این‌که لیوان آبش ریخته جیغ می‌کشد، یک بار درباره این که چرا سنجاب‌ها در خانه‌شان بخاری ندارند می‌پرسد و یا دارد به شما می‌گوید چرا این گل آبی است و آن گل قرمز است. کار سختی است شما هم باید آشپزی کنید و هم راهی برای رفع مشکل‌تان بیابید و هم در این میان به خواسته‌ها و پرسش‌های کودک‌تان پاسخ بدهید و در این میان ممکن است با بی‌توجهی به او پاسخ بدهید، برای این که او را از سر خود باز کنید چیزی از خودتان بسازید یا بپرانید و یا برخورد نامناسبی با او داشته باشید. در این مواقع چگونه باید رفتار کرد؟

هنوز نمی‌توانم رفتار بعد از ظهرم را ببخشم

مادری می‌گفت: «وقتی بعداز ظهر مانند کوه آتشفشان داشتم از عصبانیت فوران می‌کردم، سر بچه‌ها داد کشیدم: «بسه. برید بیرون. به اندازه کافی اذیتم کردید!». چشم‌های دختر ۲ ساله‌ام از تعجب گشاد شد. دختر چهارساله‌ام خط به پیشانی‌اش انداخت و انگشت شصتش را میان دو لبش فشار داد. بلافاصله آرزو کردم مواد مذاب در دهانم می‌ریختند؛ هیچ‌کدام از آن کلمات را از ته دل یا از روی عقل نمی‌گفتم.»

همه ما گاهی چیزهایی به‌اشتباه و نادرست می‌گوییم و کودکان‌مان را با احساس رنج، خشم و سراسیمگی درگیر می‌کنیم. در اینجا چند جمله اشتباه و نادرست را که پدرومادرها به‌اشتباه و نادرست به کودکان می‌گویند می‌خوانیم و جملات مهربانانه و ملایم جایگزین آن‌ها را یاد می‌گیریم.

«تنهام بذار» یا «بذار به حال خودم باشم»

پدر یا مادری که آرزوی یک زمان آسایش ویژه نداشته باشند یا وجود ندارند و یا سود و فایده یک استراحت خوب را فراموش کرده‌اند. «رنج‌آور است؛ وقتی شما به فرزندتان می‌گویید:«منو عاصی نکن یا اذیتم نکن» یا «من مشغولم یا سرم شلوغه»؛ آنها این پیام شما را درونی می‌کنند.» این را دکتر سوزیت هدن الگین بنیانگذار مرکز پژوهش‌های زبان اوزارک در ارکانزاس می‌گوید: « آن‌ها شروع می‌کنند به فکر کردن به این موضوع که هیچ نکته‌ای برای گفت‌وگو با شما ندارند چون شما آنها را خاموش کرده‌اید.» اگر وقتی بچه‌ها کوچک‌اند شما این الگوی رفتاری را انتخاب کرده‌اید، سال‌های آینده که بزرگ‌تر شدند و شما سالمند شدید ممکن است همین حرف‌ها را به خودتان یا فرزندان‌شان بگویند.

بچه‌ها از دوران کودکی باید عادت کنند که پدرومادرشان باید وقتی را به خودشان اختصاص دهند. در این مواقع می‌توانید از کودک‌ستان‌ها یا مراکز نگهداری کودکان، یا یک دوست کمک بگیرید و فرزندان‌تان را به آن‌ها بسپارید یا فیلم و کارتونی برای کودک‌تان پخش کنید و برای نیم‌ساعت هم که شده استراحت کرده و جانی تازه کنید.

هنگامی که مشغول کاری هستید یا در فشار کاری هستید و کودک‌تان چیزی از شما می‌خواهد می‌توانید به او بگویید: « مامان (یا بابا) تا این کار را تمام می‌کند تو یک نقاشی را رنگ‌آمیزی کن، کارم که تمام شد می‌آیم پیش تو.» فقط واقع‌بین باشید و یادتان باشد یک کودک نوپا به آن اندازه توانمند نیست که بتواند یک ساعت خودش را سرگرم کند بنابراین کارتان را زود به پایان برسانید و به او هم برسید.

چرا اینقدر … هستی

برچسب‌ها کلیدهای میانبری هستند که کودکان را فریب می‌دهند: به کودک‌تان برچسب نزنید که «چرا دست‌وپاچلفتی هستی؟» گاهی اوقات کودکان گفت‌وگوی ما با یکدیگر درباره خودشان را ناخواسته می‌شنوند: « او دختری خجالتی است». کودکان چیزهایی را که می‌شنوند باور می‌کنند حتی اگر آن چیز درباره خودشان باشد. برچسب منفی می‌تواند به یک پیشگویی منحصر به فرد تبدیل شود. پسر شما این پیام را دریافت می‌کند که دختر است یا دخترتان باور می‌کند که دست وپاچلفتی است و در این باره فکر می‌کنند و اعتمادبه‌نفس‌اشان را از دست می‌دهند. حتی برچسب‌هایی که طبیعی یا خنثی هستند مانند خجالتی یا برچسب‌هایی که مثبت هستند مانند هوشمند، اگر نابه‌جا گفته شوند غیرضروری و فراتر از ظرفیت کودکان هستند. بسیاری ازپدرومادرها هنوز به‌وضوح و به‌تلخی به یاد می‌آورند روزهایی را که پدرومادرشان به آن‌ها گفته بودند: «تو چقدر ناامیدی» یا «تو چقدر تنبلی».

راه بهتر این است که درباره رفتار خاص یا ترک صفت خاصی جدای از شخصیت فرزندتان صحبت کنید. برای نمونه وقتی می‌خواهید درباره ترک تنبلی صحبت کنید می‌توانید یک داستان درباره فردی تنبل برایش بگویید و درباره پیامدهای تنبلی شخصیت داستان برای فرزندتان صحبت کنید و از او بپرسید برای کمک به این آدم تنبل و بهتر شدن زندگی‌اش چه کار می‌توان کرد؟

گریه نکن

«نارحت نباش»، «بچه نباش»، « در حال حاضر دلیلی برای نگرانی و ترس نداری» و غیره …. شما این‌جور جمله‌ها را وقتی بچه‌ها ناراحت هستند می‌گویید. اما بچه به اندازه کافی دلیل برای ناراحت بودن دارد که گریه کند به ویژه که کودکان نوپا آن اندازه توانایی زبانی ندارند که احساسات خود را به زبان بیاورند. بچه غمگین می‌شود، می‌ترسد یا به هر دلیلی گریه می‌کند. دکتر دبی گلاسر مدیر مرکز پشتیبانی خانواده دانشگاه نوا می‌گوید: « این طبیعی است؛ می خواهید از کودک‌تان محافظت کنید اما آیا با گفتن این جملات از کودک‌تان محافظت می‌کنید یا احساس بهتری به او می‌دهید؟ این گفته‌ها به کودک پیام می‌دهند که احساساتش مهم و معتبر نیستند و خوب نیست که غمگین باشد یا بترسد.»

بهتر است به‌جای این‌که احساسات کودک‌تان را انکار کنید یا نادیده بگیرید، به‌وضوح احساسات فرزندتان را به رسمیت بشناسید و تصدیق کنید. برای نمونه وقتی غمگین است می‌توانید به او بگویید: «وقتی وحید به تو گفته دیگر نمی‌خواهد با تو دوست باشد واقعا غم‌انگیز است.» یا «بله. امواج را وقتی از دور نگاه میکنی ترسناکند اما ما دو نفر می‌توانیم اینجا لب ساحل بایستیم تا امواج بیایند و پاهای ما را قلقلک بدهند. قول می‌دهم دستت را ول نکنم.»

با نام بردن از احساسات واقعی فرزندتان، کلماتی به دست او می‌دهید که به کمک آن‌ها می‌تواند خودش و احساستش را بیان و توصیف کند و همچنین معنی همدلی را به او نشان می‌دهید. در پایان او کمتر گریه می‌کند و به جای گریه کردن احساسات خود را به زبان می‌آورد.